برای دانلود رمان تلخ و شیرین کلیک نمایید
سلام بر بچه های مدرسه ی چمران امروز نرم افزار دینی دوم را براتون میذارم برای دانلود اینجا کلیک نمایید
زندگی خوابگاهی:
* ساعت ۳ نصف شب(کل خوابگاه منهای سرپرست ) :
* ساعت 4 صبح :
* وضعیت درس خوندن در خوابگاه :
* اولین روزهای خوابگاه :
* گفت و گوی صمیمانه برسرآماده کردن صبحانه بعد از گذست چند روز :
* پایان گفت و گو :
* امکانات غذایی در خوابگاه :
* طریقه ظرف شستن در خوابگاه (البته در خوابگاه دخترانه!چون پسرااصلا ازاین سوسول
بازی هاخوششون نمیاد!!!) :
* اواخر ترم وضعیت ۷۰درصد دانشجویان (البته این مورد شامل دانشجوهای ما نمیشه) :
هیچ وقت عشق را گدایی نکن چون معمولا" چیز با ارزش را به گدا نمیدن
*
*
*
برای اینکه با یک مرد شاد باشید باید او را کاملا درک کنید و کمی دوست داشته باشید
*
برای اینکه با یک زن شاد باشید باید او را کاملا دوست داشته باشید و اصلا سعی نکنید که او را درک کنید
*
یک زن نگران آینده است تا زمانی که شوهر کند
*
یک مرد هرگز نگران آینده نیست تا زمانی که زن بگیرد
*
یک مرد موفق مردیست که درآمدش بیشتر از مبلغی باشد که زنش خرج می کند
*
یک زن موفق زنیست که بتواند چنین مردی را پیدا کند
*
برنده جایزه نوبل ادبیات در زمان تقدیم جایزه خود به همسرش گفت:
" این جایزه را به همسر عزیزم تقدیم می کنم که با نبودش باعث شد من بتونم این کتاب را تمام کنم "
میگن یه روز ده نفر داشتن توی جنگل میرفتن. دوتاشون میفتن توی چاه. تلاش میکنن که بیان بالا اما بقیه داد میزدن که شما نمیتونید بیخیال شین. یکیشون قبول میکنه و میمیره. اما اون یکی همچنان تلاش میکنه در حالی که بازم بقیه داد میزدن تو نمیتونی. بالاخره میرسه بالا. همه تعجب میکنن. تازه میفهمن که طرف کر و لال بوده. روی کاغذ مینویسه: دوستان از اینکه منو تشویق کردین تا بیام بالا ممنونم. پس لازمه بعضی وقتا کر بشیم
/**/بروز ترین اس ام اس ها و.........
یکی از فانتزیام اینه که یه پیرمرد پولدار تصادف کنه و من برسونمش بیمارستان و نجاتش بدم ، اونم با بچه هاش مشکل داشته باشه و تمام زندگیشو به نام من بزنه و بمیره ؛ وقتی بچه هاش منو پیدا میکنن که پولارو بگیرن ، همه پولارو بندازم جلوشون بگم بردارید نامردها ، اونی که با ارزش بود پدرتون بود …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که ازدواج کنم ، بچه دار شیم ، بچمون دختر باشه ، اسمشو بذاریم گیتا ، بعد با زنم دعوا کنم و جول و پلاسش رو که خواست جمع کنه بره خونه باباش بهش بگم : هرچی میخوای ببری ببر ، فقط گیتارو با خودت نبر !!!
.
.
یکی از فانتزیام اینه که برم توی عروسی غریبه و موقعی که عروس میخواد بعله رو بگه یهو از وسط جمعیت داد برنم: نهههههههه باهاش ازدواج نکن ، من هنوز دوستت دارمممم … بعد فامیلای دوماد جنازمو ببرن سمت افق !
اس ام اس جک
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یه شب بارونی ببینم دارن یه دختره رو اذیت میکنن منم برسم بهشونو دخل تک تکشونو بیارم !
بعد دختره رو از رو زمین بلند کنم و کتمو دربیارم بدم تنش کنه … بعد سرشو بیاره بالا تو چشام نگاه کنه و بگه میشه اسمتو بدونم ؟ بعد من از توی کتم یه سیگار دربیارم روشن کنم ، بعد یه پوک عمیق بگیرمو یه لبخند ملیح بزنمو دودشو بزنم تو صورتش ، بعد دود که رفت کنار من غیب شده باشم و اونم یهو بیفته رو زمینو سرشو بیاره رو به آسمونو از ته دل داد بزنه خدااااااااااااا …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که با لحن جدی و خسته به یه دکتر بگم : لطفا حاشیه نرو دکتر !
بعد بلند شم و از پنجره مطبش به افق خیره بشم و بگم : فقط بگو چند روز دیگه زنده می مونم ؟
.
.
یکی از فانتزیام همیشه این بوده که توی سیستم عامل ویندوز یک مشکل پیدا کنم بفرستم براشون بعد بیل گیبس زنگ بزنه بگه مهندس لطفا بیا امریکا تو مجموعه من ، دخترمم میدم بهت کنیزت باشه تا آخرررر عمرش ، خونه ماشین پول همه چی میدم بهت … منم بعد از یک دقیقه سکوت بگم : خیلی دلم میخواد اما من متعلقم به این مردمم !!!
.
.
آخرین ورژن فانتزیام اینه که ﺍﻓﻘﻮ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﻨﻢ و همینجوری الکی ﺗﻮﺵ ﻣﺤﻮ ﺷﻢ …
.
.
یکی از فانتزیای مامانم اینه که بیاد تو اتاقم ببینه همه چی مرتبه …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یکی بخواد به یکی دیگه شلیک کنه بعد من داد بزنم نننننههههههههه و خودمو بندازم جلوی گلوله ، بعد خون بپاشه از قلبم بیرون و مردم دورم جمع بشن با گریه بهم افتخار کنن ؛ از اون طرف کارگردان داد بزنه کات اقا کات بازم خراب کردین اهههههه …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که بچه هام یه دو قلوی پسر و دختر بشن ! بعد اسم دوتاشونو بذارم “رها” … بعد وقتی که دعواشون میشه بزنن تو سر و کله ی هم ، منم داد بزنم بگم : رها ، رهارو رها کن !
.
.
یکی از فانتزیام اینه که توی یک مهمونی یهو وارد بشم و دخدرا که دارن میوه پوست می کنن همه دستاشون رو ببرن از خوشتیپی من !!!
و بعد از اینکه یِکَم نشستم ، پاشم حرکت کنم به سمت افق …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یه روز پشت تلفن توی جمع بگم خودمو با اولین پرواز میرسونم …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که برای چند سال برم خارج و روی وسایل خونه م پارچه سفید بکشم و وقتی برگشتم بتکونمشون و خاک بلند بشه و منم سریع از موقعیت استفاده کنم و توی گرد و غبار محو بشم …
.
.
میخوام اینبار که مراقب اومد بالا سرم گفت : سرت بچرخه و تقلب کنی صفر رد میکنم ، یه نگاه به سبک فانتزی بهش بندازمو بگم : منو از صفر میترسونی ؟ برو از خدا بترس ! اونم که منقلب شده بگه اوکی هانی از یو ویش !!!
فانتزیه دیگه ممکنه وسطاش زبونشم عوض بشه ! پرابلم ؟
.
.
یکی از فانتزیام اینه که چنتا آدم گردن کلفت اجیر کنم نزدیک افق تا هرکی خواست اون اطراف محو بشه بزنن دهنشو … !
انگار محو شدن تو افق بچه بازیه ؛ زرت و زورت میرن افق محو میشن !!!
.
.
یکی دیگه از فانتزیام اینه :
سوار یه پیکان تاکسی بشم ، یه تراول ۵۰ تومنی تا نخورده رو بدم به راننده …
راننده بگه آقا یه نفرید ؟؟؟
منم یه کم مکث کنم و با یه لبخند معنی دار بگم : خعلی وقته …
بعدش پیاده بشم و تو افق حرکت کنم !
راننده هم از پشت صدام بزنه آقا … آقا … آقا ، بقیه پولتون !!!
منم کُتمو بندازم رو دوشمو بی توجه به راننده تو تاریکیا محو بشم …
.
.
یکی از فانتزی های دانشگاهیم اینه که با بچه ها یه برنامه بزاریم نمره ها که اومد بریم تو افق محو بشیم !!!
.
.
یکی دیگه از فانتزیام اینه که متاهل بشم حسرت دوره ی مجردیمو بخورم و بسوزمو بسازم …
.
.
یکی از فانتزیام اینه که تو عروسی اقوام یهوووووووو داد بزنم :
“داماد چقدر انتره ، عروس ازون بدتره”
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یکی واسم یه جعبه بزرگ کادو بیاره و توش یه جعبه کوچکتر باشه و همین روند ادامه پیدا کنه و آخرش برسه به سویچ پورشه یا مثلا لامبورگینی !
.
.
یکی از فانتزیام اینه که یه روز سوار مترو بشم بعد ترن توی تونل گیر کنه و دچار حادثه بشه اونوقت من با مشت بزنم حفاظ اون چکُشی که تو واگنها هست رو بشکنم بعد باهاش شیشه رو بشکنم بپرم بیرون و چراغ قوه ام رو از توی جیبم دربیارم روشن کنم و به بقیه بگم : از این طرف دنبال من بیاید ، منم میریم سمت ایستگاه توپخونه اونجا حتما نیروی کمکی هست !
.
.
بعد یه فانتزی دیگه دارم : یه جا که خیلی شلوغه گوشیم زنگ بخوره بگم : آره ، آره ، حواستون باشه ؛ “زنده می خوامش” …
عجب استاد باحالی
طنز
یه روز دخترا تصمیم گرفتند با اولین تیکه ای که انداخت از کلاس برن بیرون….
قضیه به گوش استاد رسید (میدونید که، توسط عده ای از آقا پسرهای جان بر کف!!!!!)، جلسه بعد استاد کمی دیر اومد سر کلاس و برای توجیه دیر آمدنش گفت: تو راه داشتم میومدم، دیدم یه صف طولانی از دخترا تشکیل شده، رفتم جلو پرسیدم، گفتند با کارت دانشجویی شوهر میدن!
دخترا پا شدند که برن بیرون، استاد گفت: کجا میرید، وقتش تموم شد، تا ساعت ۱۰ بود! تمام کلاس رفت رو هوا !!!!
این هــــــواى لعنتى هم مى بینه مــــــا یـــه نفریم
هى دو نفره میشه هـــــواای بیشعووور!!
.
.
بدترین چیز اینه که با کسی نباشی
بچگیا تفریحمون این بود که وقتی جوراب می پوشیدیم
و پامو روی فرش می کشیدیم و به یه نفر دیگه دست میزدیم
ملت چه بیکارن !
دیگه تماس نگرفتبعد چند روز اس داده :
ببخشید من چند روز مزاحمتون نشدم کار داشتم دستم بند بود ،
دیشب سوار پورشه ام شده بودم و توخیابون دور میزدم باهاش
یهو یکی پرید جلو ماشین تا خواستم ترمز کنم پام گرفت به لحاف و پاره شد!
یکی از بهترین احساس های دنیا :
از خواب بیدار بشی و نگران این باشی که الان وقت بیدار شدنت بوده
ولی ببینی که هنوز ۲ ساعت مونده و میتونی بازم بخوابی …
خداییش بد میگم !؟
آقا تا دیروز فک میکردم فقط منم که میرم توالت ۳۰ نفر به گوشیم زنگ میزنن:)
یه لحظه فکر کردم اومدم مخابرات:)
یکیشون که فکر کنم تو توالت چند تا معامله با گوشی انجام داد !
فقط کارت شارژ ۱۰۰۰۰تومانی میفروشن …
تازه وقتی رمز رو بزنی پیام میاد این کارت شارژ قبلا استفاده شده است!
ایرانسل پیام میده:با شارژ۱۰۰۰ریال دیگر ۱۸۵۲۲۲۶۰۰۰ ریال اعتبار از ما هدیه بگیرید!!!!!!!
حالا بازم گناه کن تا این روزا رو نبینی !
پلیسه با موتور اومد از کنارم رد بشه،از گرما کلاه کاسکتشو گذاشته بود رو کیلومتر موتور…
به من نیگا کرد با اشاره گفت:
کمربند ؟؟
منم یه نگاه بهش کردم و با اشاره گفتم:
داشتم خواب میدیدم یهو موبایلم الارم داد
قطعش کردم باز خوابیدم. یارو تو خواب گفت کی بود؟
” عزیزم اگه برام بـــزرگ شده بودی
، فقط به خاطر خطـــای دیــدم بود ” !
:
وقتی یه کاری رو به آقایون میدین که انجام بدن، حتما انجامش میدن..!
نیازی نیست هر ۶ ماه یک بار یادآوریش کنین
.
ملـــــت هر شب تو تختشون دنبال گوشیشــــون میگردن
منم سه ســـــــاعت دنبـــــال طـــــول و عـــــرض پتــــــوم
!
اونور خط : نخـــــیر
من : غلط کردی گوشی رو برداشتی خخخخخخخخ !!
اعتراف میکنم نصف “آره یادم میاد” هایی که گفتم چاخان بوده
پسره اومد وسط کلاس دانشگاه , داد زدشلوارمو در بیارم ؟
همه پسر ها گفتن : دربیـار در بیــار
دخترها همه زیر چشمی نگاه می کردن ... !!!
یه دفعه دستشو کرد تو ساکش و شلوار ورزشیشو در اورد !
پسرا : هاهاها
دخترا : ایییییییش
دیروز بعد شیش ساعت کار کردن
رفتم نشستم تو یه پارک
یه ساندویچ بخورم،یهو
دو تا کفتر عاشق اومدن نشستن روبروم!!!!
یه ملچو مولوچو ماچو موچی راه انداختن
که من به خودم سس میزدم ساندویچو می کردم تو چشمم بس که تو کف اینا بودم!!!!!
اصن داغووووون
تو جمع خانواده داشتیم فیلم میدیدم
طرف دو شخصیته بود زرت و زرت میزد آدم میکشت
یه ساعت بعد
عین یه بچه گوگولی عاشقانه نگات میکرد!!!!
بابام:خانوم نکنه این بچمونم دوشخصیته باشه؟؟؟؟
مامانم: نه بابا خیالت راحت این از اولم بی شخصیت بود چه برسه به دو تا شخصیت!!!!
ینی تخریب در حد هیروشیما....
الان دارم هنوز تیکه هاشو جم می کنم:||||
.
دیشب خواب دیدم دارم درس میخونم
که یهو از خواب پریدم...
رفتم صدقه انداختم ؛ رفع بلا شد!!!
سلطان غم ها پدر
سلطان قلب ها مادر
رسوای عالم عمه
خانومه زنگ زده برنامه سلامت باشید میگه
تو رو خدا به مردا بگین اینقدر یه چیز کوچک رو
بزرگش نکنن بیفتن به جون ما زنا ...!
خو خواهر من مث آدم حرف بزن چرا سوژه میسازی :))
یـکـی از فـانـتـزیـام این بود که تنظیم خانواده رو با نمره ٩ بیفتم،
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
تا خانوادم باور کنن من تو خطه این چیزا ٌنـیـــســـتـم!!!
ولی لامصب ٢٠ شدم =))
دختره استاتوس گذاشته " درد زایمان خیلی زیاده "
پسره کامنت گذاشته "درکت میکنم "
پیشرفت قابل توجهی داشتن پسرا ،
دیگه کار از زیر ابروو برداشتن گذشت !!!
با داداشم رفتیم بوتیک اون جنسی که می خواستم نبود
به فروشنده میگم ببخشید ما یه دور بزنیم برمیگردیم …
داداشم برگشته به فروشنده میگه :
دروغ میگه از صبح به ده نفر دیگه هم همینو گفته ، شما منتظر ما نباشین
این خارجی ها با ابداع کلمه lol به جای loud out laugh
مثلا خواستن بگن ما خیلی مبتکریم !
اما قهرمانان ایران زمین
با ابداع خخخخخخ به جای
( خیلی خوبه خدایی خیلی خندیدیم خیر ببینی!! )
نقشه دشمنان رو نقش بر آب کردند !
حران شوهر خداییش وحشی تر از اینا دیدید؟!؟!؟ به میمون گفتن زکی !!!
ناموسن ماباایناشدیم73میلیون نفر
بحران شوهر
چن تا عکس ازخوشگل ترین دخترای2013
دجال درو غگو
گفته ميشود تولد نوزادي در اسرائيل يهوديان اين کشور را به شدت وحشت زده کرده است زيرا اين نوزاد يهودي شباهت بسيار زيادي به دجال آخرالزمان که در تمام کتب ديني و غير ديني جهان از جمله در يهوديت ، مسيحيت و اسلام از آن به عنوان فتنه گر و دروغگوي آخرالزمان نام برده شده است دارد آيا اين نوزاد که با مرگ دست و پنجه نرم ميکند همان دجال فتنه گر است ، اگر اين همان است آيا خبري وحشتناکتر از اين جود دارد و اگر نيست چطور اين همه شباهت ، نظر شما چيست ؟ نظر دوستان شما در مورد اين خبر چيست در مورد دجال آخرالزمان داستانهاي بسياري نقل شده که بعضي ساختگي و بعضي داراي سند معتبر هستند که ما برخي از آنها را براي شما شرح ميدهيم ، مطالب زير با زحمت از منابع مختلف شيعه و سني گلچين شده است اما برخي موارد صد در صد قابل تائيد نيست .... الله الاعلم برخي منابع نيز سعي داشتند دجال را از وجود يک شخص به يک گروه يا تفکر يا اسرائيل و آمريکا و حتي اسکناس يک دلاري آمريکا و تفاسير آن ربط دهند که بخاطر آنکه نگارنده اين متن ، آن متون را از احساسات ضد صهيونيستي و ضد آمريکائي نشات گرفته تصور کرد از ذکر آن خودداري ميکنيم و تحقيق در اين مورد را به علاقه مندان واگذار ميکنيم ابوبکر اسکافي در کتاب فوائد الأخبار از جابر بن عبدالله نقل کرده که رسول خدا (ص) فرمودند: کسي که دجال را تکذيب کند کافر شده و کسي که مهدي عليه السلام را تکذيب کند کافر شده است حديث بالا و احاديث ديگر نشان دهنده اين موضوع است که به احتمال بسيار دجال يک شخص و از جنس مذکر است نه تفکر و ايده و کشور يا قدرت و ثروت و دجال موعود با دجال ها و دروغگو هائي که در برخي احاديث به تکثر آنها تا شصت نفر اشاره شده است فرق دارد الله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین از جمع داستانها و احاديث مختلف فارق از راست يا ساختگي بودن آنها دجال داراي حالات زير است : ناقص ، کور و يک چشمي است و از اصل خلقت يک چشم ندارد به طورى كه گودى حدقهاش نيست و ادعاي خدائي ميکند در صورتيکه در خدا نقص و عيب وجود ندارد چشم چپش در وسط پيشاني او قرار دارد ( لوچ هم هست ) از قوم يهود است مردي چاق و سرخ روي است ( در برخي منابع ذکر شده است که لحاظ بزرگي هيکل هيچ انساني از ابتداي خلقت مانند او وجود نداشته است موهايش مجعد است پايش لنگ است داراي قدرتهاي فوق بشري و جادوئي است به نحوي که تصور ميشود مرده را زنده ميکند و در قحطي مردم را طعام ميدهد هفتاد هزار ترک ، يهود ، زنا زاده ، خواننده ، نوازنده ، باديه نشين و زن از او پيروي مي کنند به هرخرابه اي برسد مي گويد گنج هايت را آشکار کن پس آنچه گنج دارد آشکارمي شود طول حکومتش چهل روز است و در اين مدت همه را به کفر ميکشد براي نجات از شرش حفظ نمودن سوره کهف قبل از خروجش و در صورت رويت وي خواندن سوره حمد و خانه نشيني و توکل بر خدا توصيه شده است بر همه جا وارد ميشود بجز مکه و مدينه از اصفهان ، يهوديه ، خراسان يا سيستان خروج ميکند ( نکته : نام قديم اصفهان يهوديه بوده و سيستان نام منطقه اي است بعد از خوراسگان اصفهان که احتمال اينکه منظور از اين اسامي مختلف دقيقا يکجا بوده است هست ) اين منطقه به همين نام سيستان هم اکنون در نزديکي اصفهان وجود دارد و اتفاقا قطار اصفهان بندرعباس در ايستگاه کوچک سيستان در حدود 25 کيلومتري اصفهان توقف کوتاهي دارد و اما مشروح روايات و اسناد : دجّال با يك چشمش ميبيند ، قامتى دراز و چشمانى زاغ دارد كه از آنها آب مى ريزد، صورتش آبله رو است و دهانش بوى بد مى دهد، دندانهايش درشت است و ناخنهايش خميده، پوست بدنش آبله دار و بى مو، در سرش نشانه شكستگى دارد، گردنش دراز، اخلاقش زشت و انگشتانش بسيار بلند است كه از وسطهاى كف دستش منشعب مى شود، صدايش طنين دار،شانه هايش بلند و پيشانى اش فراخ است، ريشش به سينه اش فرو هشته، مردى زشت خوى و ترش روست، بر مركبى سوارست كه خودش سرخ و پاهايش سبز است ، سرش چون كوهى بلند و پشتش متناسب با آنست. بر پيشانى اش دو سطر نوشته شده كه هر مؤمنى آنرا مى خواند و هركافرى آنرا تكذيب مى كند، و آن اينكه هر كس از تو پيروى كند شقاوتمند است و هر كس از تو جدا شود خوشبخت است، بيشتر لشكريانش از يهوديان و زنازادگان است. در طرف راست او كوهى سبز و در طرف چپش كوهى سياه است كه با او راه مخفى روند و همراه او توقف مى كنند. مى گويد: اين بهشت منست و اين يكى از دوزخ من. هر كس از من پيروى كند او را به بهشت مى برم و هر كس نافرمانى كند او را با شمشير نقمت خود تأديب مى كنم. در حالي که بهشت او آتش و جهنم او نعمت است آيا براى شما در مورد دجّال حديثى بگويم كه هيچ پيامبرى به قوم خود نگفته است؟ او ( يك چشمش) نابيناست، و چيزى همانند بهشت و جهنّم با خود حمل مى كند، من شما را از او بيم ميدهم آنچنانكه حضرت نوح قومش را بيم داد. من شما را از او بيم مى دهم و هيچ پيامبرى نيست جز اينكه از او برحذر داشته است. ولى من به شما چيزى مى گويم كه هيچ پيامبرى به قوم خود نگفته است: مى دانيد كه او ( نابينا) است و خداوند نابينا نيست. دجّال تا نزديكى مدينه مى آيد و آنگاه سه زلزله در مدينه روى مى دهد، پس هر كافر ومنافقى از شهر بيرون مى رود و بدين سان وحشت از دجّال وارد مدينه نميشود در روايات ديگرى آمده است كه حضرت رسول (ص) در نماز از فتنه دجّال به خدا پناه مى برد و به اصحابش مى فرمود: همراه او آتش و نورى هست، آتش او آب خنك است و آب او آتش است. هر كس از شما شيعيان آن زمان را درك كند خود را به آنچه كه آتش به نظر مى رسد بيفكند كه آنچه آتش تصوّرشود آب گوارائى است البتّه اين معنى به نظر مى رسد كه دور از واقعيت باشد و تصوّر نمى رود كه پيامبر اكرم(ص) چنين تعبيرى را فرموده باشد، ولى در منابع اهل سنّت موجود است. دجّال مردى درشت و چاق است و در ميان مخلوقات خدا از حضرت آدم تا پايان جهان كسى بزرگتر از او نيست.» از روزيكه خداوند اولاد حضرت آدم را آفريده است فتنه اى بالاتر از فتنه دجّال نيست. خداوند پيامبرى نفرستاده جز اينكه امّت خود را از فتنه دجّال بيم داده است. من آخرين پيامبر و شما آخرين امّت هستيد، او بدون ترديد درميان شما خروج خواهدكرد» هان اى مردم! خداوند پيامبرى را نفرستاده جز اينكه قوم خود را از دجّال بيم داده است وخداوند او را براى زمان شما ذخيره كرده است. اگر كارهاى او بر شما مشتبه شود، اين هرگز مشتبه نشود كه او كور است و پروردگارتان كور نيست. او بر فراز مركبى مى آيد كه بين دو گوشش يك ميل است. او خروج مى كند درحاليكه بهشت و جهنّم را با خود يدك ميكشد و كوهى از نان و رودخانه اى از آب را همراه خود حمل مى كند. بيشترين پيروانش ازيهوديان، زنان و باديه نشينان است، به همه اقطار و اكناف جهان وارد مى شود جز مكّه و حوالى مكّه، و مدينه و حوالى مدينه، كه هر دو ( مكّه و مدينه) بر او حرام است بر دجّال حرامست كه وارد راههاى كوهستانى مدينه شود، از اين رهگذر به واديهاى نزديك آن مى آيد، در آنجا مردى از بهترين مردم به سوى او خارج مى شود و مى گويد: من گواهى ميدهم كه تو دجّال ( دروغگو ) هستى . دجّال مى گويد: اي مردم من اگر اين مرد را بكشم و سپس زنده سازم،آيا در مورد اين امر باز هم شكّ مى كنيد؟! مردم مى گويند: نه . پس او را مى كشد وسپس زنده اش مى كند. هنگامى كه او را زنده مى كند، او مى گويد : هرگز عقيده من نسبت به تو تغيير نكرده قبلاً هم در همين سطح ترا مى شناختم كه الان مى شناسم. دجّال تصميم مى گيرد كه يكبار ديگر او را بكشد ولى خداوند ديگر او را مسلّط نمى سازد. گفته شده كه آن مرد حضرت خضر عليه السّلام است، مدّت چهل روز در روى زمين جولان مى كند، روزى چون يكماه وديگر روزهايش چون روزهاى شما، سرعتش در روى زمين چون باران است، باد به دنبالش حركت مى كند، به نزد قومى مى آيد و به طرف خود دعوت مى كند. او را تكذيب مى كنند و دست ردّ به سينه اش مى زنند، بر مى گردد، در حاليكه همه اموال آنها را (از طريق سحر وشعبده) با خودش مى برد. آنها صبح مى كنند و مى بينند كه چيزى در دست ندارند. آنگاه به سوى آنها باز مى گردد و آنها را به سوى خود فرا مى خواند و همگى او راتصديق مى كنند و دعوتش را مى پذيرند. به آسمان ميگويد: ببار، آسمان مى بارد. به زمين مى گويد: برويان، و زمين مى روياند. پس دامهاى آنها بهتر از هر زمانى ميخورند و به تناسب آن شير مى دهند، آنگاه به ويرانه آمده مى گويد : گنجهايت را درآور. پس برمى گردد و گنجها همانند زنبوران عسل به دنبالش حركت مى كنند. جوان چهار شانه اى را مى خواند و با شمشير دو نيمش مى كند و سپس يكبار ديگر فرا ميخواند و خنده كنان به او روى مى كند كسى صداي او را نمى شنود جز اينكه از او پيروى مى كند جز كسانيكه خداوند آنها را نگهدارد. بهشت و دوزخى خواهد داشت كه خواهد گفت: اين بهشت منست براى كسانيكه مرا سجده كنند و اين جهنّم منست براى كسانيكه از سجده به من ابا كنند دجّال با هفتاد هزار يهودى خروج مى كند كه همگى تا به دندان مسلّح هستند. چون دجّال به حضرت عيسى نگاه كند از ترس ذوب مى شود آنچنانكه سرب در آتش ذوب مى شود. سپس پشت كرده پا به فرار مى نهد. حضرت عيسى (ع) مى فرمايد : من ضربتى براى تو دارم كه هرگز از من فوت نخواهد شد. پس به او مى رسد و او را طعمه شمشير مى سازد. ديگر چيزى از آفريده هاى خدا پيدا نمى شود كه آن يهوديان در زير آن مخفى شوند جز اينكه به اذن خدا به حرف درآمده مى گويد: اى مسلمان! اينجا يك نفر يهودى هست او را بكش. هر سنگى و هر جنبندهاى مخفيگاه آنها را بيان مى كند، جز « غرقد» كه از درختان آنهاست و لذا به حرف نمى آيد» غرقد، نوعى عوسج است و آن درختى است كه برگ و بار آنرا بجوشانند و در خضابها به كار برند. نگارنده هنوز به عقيده خود باقى است كه دجّال رمز يك آشوبگر و ستمگر از رهبران گروههاى گمراه و خونخوار است كه با لشكريان تا به دندان مسلّح طغيان مى كند و ادّعاى الوهيت مى نمايد تا روزيكه وعده الهى فرارسد و همه نيروهايش را درهم شكند و خود با يك ضربت از پاى درآيد. كه حق پابرجا و باطل نابود شدنى است اسبغ بن نباته» ازاميرالمؤمنينعليه السلام پرسيد: «يا اميرالمؤمنين دجال كيست؟ فرمودند كه: آگاه باشيد، دجال «صائدبنصيد» است و شقى كسى است كه او را تصديق كند و سعيد كسى است كه او را تكذيب كند...و از دهى كه معروف به يهوديه است ، خروج مىكند. چشم راستش از اصل خلقت ندارد به طورى كه گودى حدقهاش نيست و ديگرى كه در پيشانيش است، مانندستاره صبح مىدرخشد و در چشمش مانند پارچه گوشت چيزى است گويا كه با خون ممزوج است و در ميان چشمش ( يا پيشاني ) لفظ «كافر» نوشته شده بهطورى كه همه كس آن را مىخواند خواه سواد دار باشد و خواه نه . به درياها داخل مىشود و آفتاب با وى سير مىكند و در پيش رويش كوهىاست از دود و در پشت سرش كوهسفيدى است كه خلايق چنين مىدانند كه آن طعام است و در ايام قحطي شديدى خروج مىكند و به درازگوشي سوار شود و زمين در زير پايش پيچيده مىگردد و به هيچ آبي نمىگذرد مگر اينكه خشكيده مىشود به طورى كه جايش تا روز قيامت خشك مىماند و به آواز بلند ندا مىكند، به نوعى كه همه جن وانس و شياطين ، كه در ما بين مشرق و مغرباند صداى او را مىشنوند.چنين مىگويد: « اى دوستان من! به زودى به سوى من آييد. منم آن خداي بزرگ شما و آن كسى كه مخلوقات را خلق نمود و ايشان را در محكم نمودن تركيبشان با هم مساوى گردانيد و اندازه صورتها و هياتهاى ايشان را تعيين نمود و منم آن پروردگار شما كه بر همه اشيا قادر است.» و اين دشمن خدا ، اينها را دروغ مىگويد، زيرا كه او مردى است كه طعام مىخورد و در بازارها راه مىرود و پروردگار شما كور نيست و طعام نمىخورد و راه نمىرود و ازمكانى به مكان ديگر منتقل نمىشود. آگاه شويد بدرستى كه بسيارى ازتابعان او در آن روز اولاد زنا وصاحبان طيلسان سبز هستند و آن لباسي است (بافتني بدون دوخت خياطي) مانند ردا كه بر سر ودوش انداخته مىشود .خداوند عزوجل او را در شهر«شام» در بالاى تلى كه معروف است به تل «افيق» سه ساعت از روز«جمعه» گذشته به دست كسى كه مسيح بن مريم عليه السلام در پشت سرش نمازمىگزارد، به قتل مىرساند.آگاه شويد بدرستى كه بعد از اين طامه كبرى واقع خواهد شد و آن خروج دابه از زمين است. بعد از آنامام على عليه السلام فرمودند كه : از من مپرسيد كه بعد از خروج دابه چه واقع خواهد شد. درآن حال «ترال بنسبره» به صعصعه گفت كه: اميرالمؤمنين از اين كلام اعجازنظام، چه چيز اراده نموده اند؟ صعصعه گفت: يا بن سبره! كسى كه عيسى بن مريم عليه السلام در پشت سرش نماز مىگزارد ، امام دوازدهماست!» طبق روايات ، حوادث مرگبار و وحشتناک زيادي ( 1200 مورد ) قبل از ظهور رخ ميدهد که به اعتقاد محققان 1195 مورد آن محقق شده و فقط 5 مورد آن که از مهمترين موارد نشانه هاي آخرالزمان است باقي مانده است که از اين حوادث و نشانه ها بصورت اجمال ميتوان به ظهور سفياني ( از نوادگان ابوسفيان است که از سوريه خروج و کودتا ميکند در دين تحريف کرده و آن را منحرف ميکند و شيعيان را قتل عام ميکند گفته ميشود سفياني با مشخصات رسيده هم اکنون در کشور سوريه از مقامات بلند پايه امنيتي بشمار ميرود ) ، ظهور دجال ( دروغگوي يک چشم و وحشتناکي که قدرتهاي مافوق بشري دارد در قحطي ظاهر شده و همه مردم را طي چهل روز به کفر و شرک ميکشاند ) ، زنديق قزويني ( شخصي که به مردم ستم فراوان کرده و ظلم را از حد ميگذراند ، همنام پيامبر است و حصار ها را تغيير داده و بزرگان مردم را خوار ميکند و هر که با او مخالفت کند هر جا باشد وي را يافته نابود گرداند ) بيماري کشنده واگير دار ( که بسياري از مردم جهان را گرفتار و به کام مرگ ميکشد ) خرابي و مرگهاي ناگهاني بغداد ( تا جائي که رهگذران سئوال ميکنند اين ويرانه ها شهر بغداد بوده است ؟ ) ، علني شدن گناه و زنا و فسق و فجور و طغيان بر خدا ، رواج کسب هاي حرام ، شباهت مردان به زنان و زنان به مردان ، آبادي مساجد بدون نمازگزار ، فراگير شدن ظلم ، تسلط زنان به مردان ، حلال شدن حرام خدا و حرام شدن حلال خدا ، دين لقلقه زبانها ميگردد ، قاريان قرآن فراوان و عمل کننندگان به آن کم ميشوند ، خوشنودي مردم از شنيدن صداهاي حرام لهو و لعب و سنگين شدن گوشها براي شنيدن صداي حق و صداي قرآن ، بي نظمي طبيعت و فصول ، مسلمانان يکديگر را دروغگو ميدانند و چنگ و آب دهان به صورت هم مي اندازند ، بلند شدن ساختمانها ، روي آوردن دنيا و خوشي هاي دنيا به مردم ، خوار شدن علماي دين ، شيوع مرگهاي ناگهاني ، سخت شدن دينداري ، تمسخر مومنين تا جائيکه مومن ايمان خود را مخفي ميکند ، نا اميدي از ظهور منجي بشريت و بهبود اوضاع ، فقه دين را براي غير خدا مي آموزند و به حج ميروند به منظوري غير از خدا ، مردم ربا ميگيرند و رشوه ميدهند ، ساختمانها بلند و محکم ميشوند ، سفيهان و بي عقلان را بر امور بگمارند ، امرا فاجر ، وزرا ستمگر و کدخدايان خائن گردند ، مردم کار دنيا را بر کار آخرت ترجيح ميدهند ، دروغگو به راستگوئي و خائن به امانت داري مشهور ميشود ، به خاطر حرص دنيا زنان با مردانشان در تجارت شريک ميشوند ، مردم به ناحق شاهد ميشوند و بدون مشاهده بخاطر طرفداري شهادت ميدهند ، صداي بي دين ها بلند گردد و به سخنان آنها گوش فرا داده شود ، مردم دلهايشان از مردار گنديده تر و از صبر تلخ تر ميشود و.... به دوستان خود بگوئيد Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA دجال درو غگو گفته ميشود تولد نوزادي در اسرائيل يهوديان اين کشور را به شدت وحشت زده کرده است زيرا اين نوزاد يهودي شباهت بسيار زيادي به دجال آخرالزمان که در تمام کتب ديني و غير ديني جهان از جمله در يهوديت ، مسيحيت و اسلام از آن به عنوان فتنه گر و دروغگوي آخرالزمان نام برده شده است دارد آيا اين نوزاد که با مرگ دست و پنجه نرم ميکند همان دجال فتنه گر است ، اگر اين همان است آيا خبري وحشتناکتر از اين جود دارد و اگر نيست چطور اين همه شباهت ، نظر شما چيست ؟ نظر دوستان شما در مورد اين خبر چيست در مورد دجال آخرالزمان داستانهاي بسياري نقل شده که بعضي ساختگي و بعضي داراي سند معتبر هستند که ما برخي از آنها را براي شما شرح ميدهيم ، مطالب زير با زحمت از منابع مختلف شيعه و سني گلچين شده است اما برخي موارد صد در صد قابل تائيد نيست .... الله الاعلم برخي منابع نيز سعي داشتند دجال را از وجود يک شخص به يک گروه يا تفکر يا اسرائيل و آمريکا و حتي اسکناس يک دلاري آمريکا و تفاسير آن ربط دهند که بخاطر آنکه نگارنده اين متن ، آن متون را از احساسات ضد صهيونيستي و ضد آمريکائي نشات گرفته تصور کرد از ذکر آن خودداري ميکنيم و تحقيق در اين مورد را به علاقه مندان واگذار ميکنيم ابوبکر اسکافي در کتاب فوائد الأخبار از جابر بن عبدالله نقل کرده که رسول خدا (ص) فرمودند: کسي که دجال را تکذيب کند کافر شده و کسي که مهدي عليه السلام را تکذيب کند کافر شده است حديث بالا و احاديث ديگر نشان دهنده اين موضوع است که به احتمال بسيار دجال يک شخص و از جنس مذکر است نه تفکر و ايده و کشور يا قدرت و ثروت و دجال موعود با دجال ها و دروغگو هائي که در برخي احاديث به تکثر آنها تا شصت نفر اشاره شده است فرق دارد الله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین از جمع داستانها و احاديث مختلف فارق از راست يا ساختگي بودن آنها دجال داراي حالات زير است : ناقص ، کور و يک چشمي است و از اصل خلقت يک چشم ندارد به طورى كه گودى حدقهاش نيست و ادعاي خدائي ميکند در صورتيکه در خدا نقص و عيب وجود ندارد چشم چپش در وسط پيشاني او قرار دارد ( لوچ هم هست ) از قوم يهود است مردي چاق و سرخ روي است ( در برخي منابع ذکر شده است که لحاظ بزرگي هيکل هيچ انساني از ابتداي خلقت مانند او وجود نداشته است موهايش مجعد است پايش لنگ است داراي قدرتهاي فوق بشري و جادوئي است به نحوي که تصور ميشود مرده را زنده ميکند و در قحطي مردم را طعام ميدهد هفتاد هزار ترک ، يهود ، زنا زاده ، خواننده ، نوازنده ، باديه نشين و زن از او پيروي مي کنند به هرخرابه اي برسد مي گويد گنج هايت را آشکار کن پس آنچه گنج دارد آشکارمي شود طول حکومتش چهل روز است و در اين مدت همه را به کفر ميکشد براي نجات از شرش حفظ نمودن سوره کهف قبل از خروجش و در صورت رويت وي خواندن سوره حمد و خانه نشيني و توکل بر خدا توصيه شده است بر همه جا وارد ميشود بجز مکه و مدينه از اصفهان ، يهوديه ، خراسان يا سيستان خروج ميکند ( نکته : نام قديم اصفهان يهوديه بوده و سيستان نام منطقه اي است بعد از خوراسگان اصفهان که احتمال اينکه منظور از اين اسامي مختلف دقيقا يکجا بوده است هست ) اين منطقه به همين نام سيستان هم اکنون در نزديکي اصفهان وجود دارد و اتفاقا قطار اصفهان بندرعباس در ايستگاه کوچک سيستان در حدود 25 کيلومتري اصفهان توقف کوتاهي دارد و اما مشروح روايات و اسناد : دجّال با يك چشمش ميبيند ، قامتى دراز و چشمانى زاغ دارد كه از آنها آب مى ريزد، صورتش آبله رو است و دهانش بوى بد مى دهد، دندانهايش درشت است و ناخنهايش خميده، پوست بدنش آبله دار و بى مو، در سرش نشانه شكستگى دارد، گردنش دراز، اخلاقش زشت و انگشتانش بسيار بلند است كه از وسطهاى كف دستش منشعب مى شود، صدايش طنين دار،شانه هايش بلند و پيشانى اش فراخ است، ريشش به سينه اش فرو هشته، مردى زشت خوى و ترش روست، بر مركبى سوارست كه خودش سرخ و پاهايش سبز است ، سرش چون كوهى بلند و پشتش متناسب با آنست. بر پيشانى اش دو سطر نوشته شده كه هر مؤمنى آنرا مى خواند و هركافرى آنرا تكذيب مى كند، و آن اينكه هر كس از تو پيروى كند شقاوتمند است و هر كس از تو جدا شود خوشبخت است، بيشتر لشكريانش از يهوديان و زنازادگان است. در طرف راست او كوهى سبز و در طرف چپش كوهى سياه است كه با او راه مخفى روند و همراه او توقف مى كنند. مى گويد: اين بهشت منست و اين يكى از دوزخ من. هر كس از من پيروى كند او را به بهشت مى برم و هر كس نافرمانى كند او را با شمشير نقمت خود تأديب مى كنم. در حالي که بهشت او آتش و جهنم او نعمت است آيا براى شما در مورد دجّال حديثى بگويم كه هيچ پيامبرى به قوم خود نگفته است؟ او ( يك چشمش) نابيناست، و چيزى همانند بهشت و جهنّم با خود حمل مى كند، من شما را از او بيم ميدهم آنچنانكه حضرت نوح قومش را بيم داد. من شما را از او بيم مى دهم و هيچ پيامبرى نيست جز اينكه از او برحذر داشته است. ولى من به شما چيزى مى گويم كه هيچ پيامبرى به قوم خود نگفته است: مى دانيد كه او ( نابينا) است و خداوند نابينا نيست. دجّال تا نزديكى مدينه مى آيد و آنگاه سه زلزله در مدينه روى مى دهد، پس هر كافر ومنافقى از شهر بيرون مى رود و بدين سان وحشت از دجّال وارد مدينه نميشود در روايات ديگرى آمده است كه حضرت رسول (ص) در نماز از فتنه دجّال به خدا پناه مى برد و به اصحابش مى فرمود: همراه او آتش و نورى هست، آتش او آب خنك است و آب او آتش است. هر كس از شما شيعيان آن زمان را درك كند خود را به آنچه كه آتش به نظر مى رسد بيفكند كه آنچه آتش تصوّرشود آب گوارائى است البتّه اين معنى به نظر مى رسد كه دور از واقعيت باشد و تصوّر نمى رود كه پيامبر اكرم(ص) چنين تعبيرى را فرموده باشد، ولى در منابع اهل سنّت موجود است. دجّال مردى درشت و چاق است و در ميان مخلوقات خدا از حضرت آدم تا پايان جهان كسى بزرگتر از او نيست.» از روزيكه خداوند اولاد حضرت آدم را آفريده است فتنه اى بالاتر از فتنه دجّال نيست. خداوند پيامبرى نفرستاده جز اينكه امّت خود را از فتنه دجّال بيم داده است. من آخرين پيامبر و شما آخرين امّت هستيد، او بدون ترديد درميان شما خروج خواهدكرد» هان اى مردم! خداوند پيامبرى را نفرستاده جز اينكه قوم خود را از دجّال بيم داده است وخداوند او را براى زمان شما ذخيره كرده است. اگر كارهاى او بر شما مشتبه شود، اين هرگز مشتبه نشود كه او كور است و پروردگارتان كور نيست. او بر فراز مركبى مى آيد كه بين دو گوشش يك ميل است. او خروج مى كند درحاليكه بهشت و جهنّم را با خود يدك ميكشد و كوهى از نان و رودخانه اى از آب را همراه خود حمل مى كند. بيشترين پيروانش ازيهوديان، زنان و باديه نشينان است، به همه اقطار و اكناف جهان وارد مى شود جز مكّه و حوالى مكّه، و مدينه و حوالى مدينه، كه هر دو ( مكّه و مدينه) بر او حرام است بر دجّال حرامست كه وارد راههاى كوهستانى مدينه شود، از اين رهگذر به واديهاى نزديك آن مى آيد، در آنجا مردى از بهترين مردم به سوى او خارج مى شود و مى گويد: من گواهى ميدهم كه تو دجّال ( دروغگو ) هستى . دجّال مى گويد: اي مردم من اگر اين مرد را بكشم و سپس زنده سازم،آيا در مورد اين امر باز هم شكّ مى كنيد؟! مردم مى گويند: نه . پس او را مى كشد وسپس زنده اش مى كند. هنگامى كه او را زنده مى كند، او مى گويد : هرگز عقيده من نسبت به تو تغيير نكرده قبلاً هم در همين سطح ترا مى شناختم كه الان مى شناسم. دجّال تصميم مى گيرد كه يكبار ديگر او را بكشد ولى خداوند ديگر او را مسلّط نمى سازد. گفته شده كه آن مرد حضرت خضر عليه السّلام است، مدّت چهل روز در روى زمين جولان مى كند، روزى چون يكماه وديگر روزهايش چون روزهاى شما، سرعتش در روى زمين چون باران است، باد به دنبالش حركت مى كند، به نزد قومى مى آيد و به طرف خود دعوت مى كند. او را تكذيب مى كنند و دست ردّ به سينه اش مى زنند، بر مى گردد، در حاليكه همه اموال آنها را (از طريق سحر وشعبده) با خودش مى برد. آنها صبح مى كنند و مى بينند كه چيزى در دست ندارند. آنگاه به سوى آنها باز مى گردد و آنها را به سوى خود فرا مى خواند و همگى او راتصديق مى كنند و دعوتش را مى پذيرند. به آسمان ميگويد: ببار، آسمان مى بارد. به زمين مى گويد: برويان، و زمين مى روياند. پس دامهاى آنها بهتر از هر زمانى ميخورند و به تناسب آن شير مى دهند، آنگاه به ويرانه آمده مى گويد : گنجهايت را درآور. پس برمى گردد و گنجها همانند زنبوران عسل به دنبالش حركت مى كنند. جوان چهار شانه اى را مى خواند و با شمشير دو نيمش مى كند و سپس يكبار ديگر فرا ميخواند و خنده كنان به او روى مى كند كسى صداي او را نمى شنود جز اينكه از او پيروى مى كند جز كسانيكه خداوند آنها را نگهدارد. بهشت و دوزخى خواهد داشت كه خواهد گفت: اين بهشت منست براى كسانيكه مرا سجده كنند و اين جهنّم منست براى كسانيكه از سجده به من ابا كنند دجّال با هفتاد هزار يهودى خروج مى كند كه همگى تا به دندان مسلّح هستند. چون دجّال به حضرت عيسى نگاه كند از ترس ذوب مى شود آنچنانكه سرب در آتش ذوب مى شود. سپس پشت كرده پا به فرار مى نهد. حضرت عيسى (ع) مى فرمايد : من ضربتى براى تو دارم كه هرگز از من فوت نخواهد شد. پس به او مى رسد و او را طعمه شمشير مى سازد. ديگر چيزى از آفريده هاى خدا پيدا نمى شود كه آن يهوديان در زير آن مخفى شوند جز اينكه به اذن خدا به حرف درآمده مى گويد: اى مسلمان! اينجا يك نفر يهودى هست او را بكش. هر سنگى و هر جنبندهاى مخفيگاه آنها را بيان مى كند، جز « غرقد» كه از درختان آنهاست و لذا به حرف نمى آيد» غرقد، نوعى عوسج است و آن درختى است كه برگ و بار آنرا بجوشانند و در خضابها به كار برند. نگارنده هنوز به عقيده خود باقى است كه دجّال رمز يك آشوبگر و ستمگر از رهبران گروههاى گمراه و خونخوار است كه با لشكريان تا به دندان مسلّح طغيان مى كند و ادّعاى الوهيت مى نمايد تا روزيكه وعده الهى فرارسد و همه نيروهايش را درهم شكند و خود با يك ضربت از پاى درآيد. كه حق پابرجا و باطل نابود شدنى است اسبغ بن نباته» ازاميرالمؤمنينعليه السلام پرسيد: «يا اميرالمؤمنين دجال كيست؟ فرمودند كه: آگاه باشيد، دجال «صائدبنصيد» است و شقى كسى است كه او را تصديق كند و سعيد كسى است كه او را تكذيب كند...و از دهى كه معروف به يهوديه است ، خروج مىكند. چشم راستش از اصل خلقت ندارد به طورى كه گودى حدقهاش نيست و ديگرى كه در پيشانيش است، مانندستاره صبح مىدرخشد و در چشمش مانند پارچه گوشت چيزى است گويا كه با خون ممزوج است و در ميان چشمش ( يا پيشاني ) لفظ «كافر» نوشته شده بهطورى كه همه كس آن را مىخواند خواه سواد دار باشد و خواه نه . به درياها داخل مىشود و آفتاب با وى سير مىكند و در پيش رويش كوهىاست از دود و در پشت سرش كوهسفيدى است كه خلايق چنين مىدانند كه آن طعام است و در ايام قحطي شديدى خروج مىكند و به درازگوشي سوار شود و زمين در زير پايش پيچيده مىگردد و به هيچ آبي نمىگذرد مگر اينكه خشكيده مىشود به طورى كه جايش تا روز قيامت خشك مىماند و به آواز بلند ندا مىكند، به نوعى كه همه جن وانس و شياطين ، كه در ما بين مشرق و مغرباند صداى او را مىشنوند.چنين مىگويد: « اى دوستان من! به زودى به سوى من آييد. منم آن خداي بزرگ شما و آن كسى كه مخلوقات را خلق نمود و ايشان را در محكم نمودن تركيبشان با هم مساوى گردانيد و اندازه صورتها و هياتهاى ايشان را تعيين نمود و منم آن پروردگار شما كه بر همه اشيا قادر است.» و اين دشمن خدا ، اينها را دروغ مىگويد، زيرا كه او مردى است كه طعام مىخورد و در بازارها راه مىرود و پروردگار شما كور نيست و طعام نمىخورد و راه نمىرود و ازمكانى به مكان ديگر منتقل نمىشود. آگاه شويد بدرستى كه بسيارى ازتابعان او در آن روز اولاد زنا وصاحبان طيلسان سبز هستند و آن لباسي است (بافتني بدون دوخت خياطي) مانند ردا كه بر سر ودوش انداخته مىشود .خداوند عزوجل او را در شهر«شام» در بالاى تلى كه معروف است به تل «افيق» سه ساعت از روز«جمعه» گذشته به دست كسى كه مسيح بن مريم عليه السلام در پشت سرش نمازمىگزارد، به قتل مىرساند.آگاه شويد بدرستى كه بعد از اين طامه كبرى واقع خواهد شد و آن خروج دابه از زمين است. بعد از آنامام على عليه السلام فرمودند كه : از من مپرسيد كه بعد از خروج دابه چه واقع خواهد شد. درآن حال «ترال بنسبره» به صعصعه گفت كه: اميرالمؤمنين از اين كلام اعجازنظام، چه چيز اراده نموده اند؟ صعصعه گفت: يا بن سبره! كسى كه عيسى بن مريم عليه السلام در پشت سرش نماز مىگزارد ، امام دوازدهماست!» طبق روايات ، حوادث مرگبار و وحشتناک زيادي ( 1200 مورد ) قبل از ظهور رخ ميدهد که به اعتقاد محققان 1195 مورد آن محقق شده و فقط 5 مورد آن که از مهمترين موارد نشانه هاي آخرالزمان است باقي مانده است که از اين حوادث و نشانه ها بصورت اجمال ميتوان به ظهور سفياني ( از نوادگان ابوسفيان است که از سوريه خروج و کودتا ميکند در دين تحريف کرده و آن را منحرف ميکند و شيعيان را قتل عام ميکند گفته ميشود سفياني با مشخصات رسيده هم اکنون در کشور سوريه از مقامات بلند پايه امنيتي بشمار ميرود ) ، ظهور دجال ( دروغگوي يک چشم و وحشتناکي که قدرتهاي مافوق بشري دارد در قحطي ظاهر شده و همه مردم را طي چهل روز به کفر و شرک ميکشاند ) ، زنديق قزويني ( شخصي که به مردم ستم فراوان کرده و ظلم را از حد ميگذراند ، همنام پيامبر است و حصار ها را تغيير داده و بزرگان مردم را خوار ميکند و هر که با او مخالفت کند هر جا باشد وي را يافته نابود گرداند ) بيماري کشنده واگير دار ( که بسياري از مردم جهان را گرفتار و به کام مرگ ميکشد ) خرابي و مرگهاي ناگهاني بغداد ( تا جائي که رهگذران سئوال ميکنند اين ويرانه ها شهر بغداد بوده است ؟ ) ، علني شدن گناه و زنا و فسق و فجور و طغيان بر خدا ، رواج کسب هاي حرام ، شباهت مردان به زنان و زنان به مردان ، آبادي مساجد بدون نمازگزار ، فراگير شدن ظلم ، تسلط زنان به مردان ، حلال شدن حرام خدا و حرام شدن حلال خدا ، دين لقلقه زبانها ميگردد ، قاريان قرآن فراوان و عمل کننندگان به آن کم ميشوند ، خوشنودي مردم از شنيدن صداهاي حرام لهو و لعب و سنگين شدن گوشها براي شنيدن صداي حق و صداي قرآن ، بي نظمي طبيعت و فصول ، مسلمانان يکديگر را دروغگو ميدانند و چنگ و آب دهان به صورت هم مي اندازند ، بلند شدن ساختمانها ، روي آوردن دنيا و خوشي هاي دنيا به مردم ، خوار شدن علماي دين ، شيوع مرگهاي ناگهاني ، سخت شدن دينداري ، تمسخر مومنين تا جائيکه مومن ايمان خود را مخفي ميکند ، نا اميدي از ظهور منجي بشريت و بهبود اوضاع ، فقه دين را براي غير خدا مي آموزند و به حج ميروند به منظوري غير از خدا ، مردم ربا ميگيرند و رشوه ميدهند ، ساختمانها بلند و محکم ميشوند ، سفيهان و بي عقلان را بر امور بگمارند ، امرا فاجر ، وزرا ستمگر و کدخدايان خائن گردند ، مردم کار دنيا را بر کار آخرت ترجيح ميدهند ، دروغگو به راستگوئي و خائن به امانت داري مشهور ميشود ، به خاطر حرص دنيا زنان با مردانشان در تجارت شريک ميشوند ، مردم به ناحق شاهد ميشوند و بدون مشاهده بخاطر طرفداري شهادت ميدهند ، صداي بي دين ها بلند گردد و به سخنان آنها گوش فرا داده شود ، مردم دلهايشان از مردار گنديده تر و از صبر تلخ تر ميشود و.... به دوستان خود بگوئيد Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA دجال درو غگو گفته ميشود تولد نوزادي در اسرائيل يهوديان اين کشور را به شدت وحشت زده کرده است زيرا اين نوزاد يهودي شباهت بسيار زيادي به دجال آخرالزمان که در تمام کتب ديني و غير ديني جهان از جمله در يهوديت ، مسيحيت و اسلام از آن به عنوان فتنه گر و دروغگوي آخرالزمان نام برده شده است دارد آيا اين نوزاد که با مرگ دست و پنجه نرم ميکند همان دجال فتنه گر است ، اگر اين همان است آيا خبري وحشتناکتر از اين جود دارد و اگر نيست چطور اين همه شباهت ، نظر شما چيست ؟ نظر دوستان شما در مورد اين خبر چيست در مورد دجال آخرالزمان داستانهاي بسياري نقل شده که بعضي ساختگي و بعضي داراي سند معتبر هستند که ما برخي از آنها را براي شما شرح ميدهيم ، مطالب زير با زحمت از منابع مختلف شيعه و سني گلچين شده است اما برخي موارد صد در صد قابل تائيد نيست .... الله الاعلم برخي منابع نيز سعي داشتند دجال را از وجود يک شخص به يک گروه يا تفکر يا اسرائيل و آمريکا و حتي اسکناس يک دلاري آمريکا و تفاسير آن ربط دهند که بخاطر آنکه نگارنده اين متن ، آن متون را از احساسات ضد صهيونيستي و ضد آمريکائي نشات گرفته تصور کرد از ذکر آن خودداري ميکنيم و تحقيق در اين مورد را به علاقه مندان واگذار ميکنيم ابوبکر اسکافي در کتاب فوائد الأخبار از جابر بن عبدالله نقل کرده که رسول خدا (ص) فرمودند: کسي که دجال را تکذيب کند کافر شده و کسي که مهدي عليه السلام را تکذيب کند کافر شده است حديث بالا و احاديث ديگر نشان دهنده اين موضوع است که به احتمال بسيار دجال يک شخص و از جنس مذکر است نه تفکر و ايده و کشور يا قدرت و ثروت و دجال موعود با دجال ها و دروغگو هائي که در برخي احاديث به تکثر آنها تا شصت نفر اشاره شده است فرق دارد الله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین از جمع داستانها و احاديث مختلف فارق از راست يا ساختگي بودن آنها دجال داراي حالات زير است : ناقص ، کور و يک چشمي است و از اصل خلقت يک چشم ندارد به طورى كه گودى حدقهاش نيست و ادعاي خدائي ميکند در صورتيکه در خدا نقص و عيب وجود ندارد چشم چپش در وسط پيشاني او قرار دارد ( لوچ هم هست ) از قوم يهود است مردي چاق و سرخ روي است ( در برخي منابع ذکر شده است که لحاظ بزرگي هيکل هيچ انساني از ابتداي خلقت مانند او وجود نداشته است موهايش مجعد است پايش لنگ است داراي قدرتهاي فوق بشري و جادوئي است به نحوي که تصور ميشود مرده را زنده ميکند و در قحطي مردم را طعام ميدهد هفتاد هزار ترک ، يهود ، زنا زاده ، خواننده ، نوازنده ، باديه نشين و زن از او پيروي مي کنند به هرخرابه اي برسد مي گويد گنج هايت را آشکار کن پس آنچه گنج دارد آشکارمي شود طول حکومتش چهل روز است و در اين مدت همه را به کفر ميکشد براي نجات از شرش حفظ نمودن سوره کهف قبل از خروجش و در صورت رويت وي خواندن سوره حمد و خانه نشيني و توکل بر خدا توصيه شده است بر همه جا وارد ميشود بجز مکه و مدينه از اصفهان ، يهوديه ، خراسان يا سيستان خروج ميکند ( نکته : نام قديم اصفهان يهوديه بوده و سيستان نام منطقه اي است بعد از خوراسگان اصفهان که احتمال اينکه منظور از اين اسامي مختلف دقيقا يکجا بوده است هست ) اين منطقه به همين نام سيستان هم اکنون در نزديکي اصفهان وجود دارد و اتفاقا قطار اصفهان بندرعباس در ايستگاه کوچک سيستان در حدود 25 کيلومتري اصفهان توقف کوتاهي دارد و اما مشروح روايات و اسناد : دجّال با يك چشمش ميبيند ، قامتى دراز و چشمانى زاغ دارد كه از آنها آب مى ريزد، صورتش آبله رو است و دهانش بوى بد مى دهد، دندانهايش درشت است و ناخنهايش خميده، پوست بدنش آبله دار و بى مو، در سرش نشانه شكستگى دارد، گردنش دراز، اخلاقش زشت و انگشتانش بسيار بلند است كه از وسطهاى كف دستش منشعب مى شود، صدايش طنين دار،شانه هايش بلند و پيشانى اش فراخ است، ريشش به سينه اش فرو هشته، مردى زشت خوى و ترش روست، بر مركبى سوارست كه خودش سرخ و پاهايش سبز است ، سرش چون كوهى بلند و پشتش متناسب با آنست. بر پيشانى اش دو سطر نوشته شده كه هر مؤمنى آنرا مى خواند و هركافرى آنرا تكذيب مى كند، و آن اينكه هر كس از تو پيروى كند شقاوتمند است و هر كس از تو جدا شود خوشبخت است، بيشتر لشكريانش از يهوديان و زنازادگان است. در طرف راست او كوهى سبز و در طرف چپش كوهى سياه است كه با او راه مخفى روند و همراه او توقف مى كنند. مى گويد: اين بهشت منست و اين يكى از دوزخ من. هر كس از من پيروى كند او را به بهشت مى برم و هر كس نافرمانى كند او را با شمشير نقمت خود تأديب مى كنم. در حالي که بهشت او آتش و جهنم او نعمت است آيا براى شما در مورد دجّال حديثى بگويم كه هيچ پيامبرى به قوم خود نگفته است؟ او ( يك چشمش) نابيناست، و چيزى همانند بهشت و جهنّم با خود حمل مى كند، من شما را از او بيم ميدهم آنچنانكه حضرت نوح قومش را بيم داد. من شما را از او بيم مى دهم و هيچ پيامبرى نيست جز اينكه از او برحذر داشته است. ولى من به شما چيزى مى گويم كه هيچ پيامبرى به قوم خود نگفته است: مى دانيد كه او ( نابينا) است و خداوند نابينا نيست. دجّال تا نزديكى مدينه مى آيد و آنگاه سه زلزله در مدينه روى مى دهد، پس هر كافر ومنافقى از شهر بيرون مى رود و بدين سان وحشت از دجّال وارد مدينه نميشود در روايات ديگرى آمده است كه حضرت رسول (ص) در نماز از فتنه دجّال به خدا پناه مى برد و به اصحابش مى فرمود: همراه او آتش و نورى هست، آتش او آب خنك است و آب او آتش است. هر كس از شما شيعيان آن زمان را درك كند خود را به آنچه كه آتش به نظر مى رسد بيفكند كه آنچه آتش تصوّرشود آب گوارائى است البتّه اين معنى به نظر مى رسد كه دور از واقعيت باشد و تصوّر نمى رود كه پيامبر اكرم(ص) چنين تعبيرى را فرموده باشد، ولى در منابع اهل سنّت موجود است. دجّال مردى درشت و چاق است و در ميان مخلوقات خدا از حضرت آدم تا پايان جهان كسى بزرگتر از او نيست.» از روزيكه خداوند اولاد حضرت آدم را آفريده است فتنه اى بالاتر از فتنه دجّال نيست. خداوند پيامبرى نفرستاده جز اينكه امّت خود را از فتنه دجّال بيم داده است. من آخرين پيامبر و شما آخرين امّت هستيد، او بدون ترديد درميان شما خروج خواهدكرد» هان اى مردم! خداوند پيامبرى را نفرستاده جز اينكه قوم خود را از دجّال بيم داده است وخداوند او را براى زمان شما ذخيره كرده است. اگر كارهاى او بر شما مشتبه شود، اين هرگز مشتبه نشود كه او كور است و پروردگارتان كور نيست. او بر فراز مركبى مى آيد كه بين دو گوشش يك ميل است. او خروج مى كند درحاليكه بهشت و جهنّم را با خود يدك ميكشد و كوهى از نان و رودخانه اى از آب را همراه خود حمل مى كند. بيشترين پيروانش ازيهوديان، زنان و باديه نشينان است، به همه اقطار و اكناف جهان وارد مى شود جز مكّه و حوالى مكّه، و مدينه و حوالى مدينه، كه هر دو ( مكّه و مدينه) بر او حرام است بر دجّال حرامست كه وارد راههاى كوهستانى مدينه شود، از اين رهگذر به واديهاى نزديك آن مى آيد، در آنجا مردى از بهترين مردم به سوى او خارج مى شود و مى گويد: من گواهى ميدهم كه تو دجّال ( دروغگو ) هستى . دجّال مى گويد: اي مردم من اگر اين مرد را بكشم و سپس زنده سازم،آيا در مورد اين امر باز هم شكّ مى كنيد؟! مردم مى گويند: نه . پس او را مى كشد وسپس زنده اش مى كند. هنگامى كه او را زنده مى كند، او مى گويد : هرگز عقيده من نسبت به تو تغيير نكرده قبلاً هم در همين سطح ترا مى شناختم كه الان مى شناسم. دجّال تصميم مى گيرد كه يكبار ديگر او را بكشد ولى خداوند ديگر او را مسلّط نمى سازد. گفته شده كه آن مرد حضرت خضر عليه السّلام است، مدّت چهل روز در روى زمين جولان مى كند، روزى چون يكماه وديگر روزهايش چون روزهاى شما، سرعتش در روى زمين چون باران است، باد به دنبالش حركت مى كند، به نزد قومى مى آيد و به طرف خود دعوت مى كند. او را تكذيب مى كنند و دست ردّ به سينه اش مى زنند، بر مى گردد، در حاليكه همه اموال آنها را (از طريق سحر وشعبده) با خودش مى برد. آنها صبح مى كنند و مى بينند كه چيزى در دست ندارند. آنگاه به سوى آنها باز مى گردد و آنها را به سوى خود فرا مى خواند و همگى او راتصديق مى كنند و دعوتش را مى پذيرند. به آسمان ميگويد: ببار، آسمان مى بارد. به زمين مى گويد: برويان، و زمين مى روياند. پس دامهاى آنها بهتر از هر زمانى ميخورند و به تناسب آن شير مى دهند، آنگاه به ويرانه آمده مى گويد : گنجهايت را درآور. پس برمى گردد و گنجها همانند زنبوران عسل به دنبالش حركت مى كنند. جوان چهار شانه اى را مى خواند و با شمشير دو نيمش مى كند و سپس يكبار ديگر فرا ميخواند و خنده كنان به او روى مى كند كسى صداي او را نمى شنود جز اينكه از او پيروى مى كند جز كسانيكه خداوند آنها را نگهدارد. بهشت و دوزخى خواهد داشت كه خواهد گفت: اين بهشت منست براى كسانيكه مرا سجده كنند و اين جهنّم منست براى كسانيكه از سجده به من ابا كنند دجّال با هفتاد هزار يهودى خروج مى كند كه همگى تا به دندان مسلّح هستند. چون دجّال به حضرت عيسى نگاه كند از ترس ذوب مى شود آنچنانكه سرب در آتش ذوب مى شود. سپس پشت كرده پا به فرار مى نهد. حضرت عيسى (ع) مى فرمايد : من ضربتى براى تو دارم كه هرگز از من فوت نخواهد شد. پس به او مى رسد و او را طعمه شمشير مى سازد. ديگر چيزى از آفريده هاى خدا پيدا نمى شود كه آن يهوديان در زير آن مخفى شوند جز اينكه به اذن خدا به حرف درآمده مى گويد: اى مسلمان! اينجا يك نفر يهودى هست او را بكش. هر سنگى و هر جنبندهاى مخفيگاه آنها را بيان مى كند، جز « غرقد» كه از درختان آنهاست و لذا به حرف نمى آيد» غرقد، نوعى عوسج است و آن درختى است كه برگ و بار آنرا بجوشانند و در خضابها به كار برند. نگارنده هنوز به عقيده خود باقى است كه دجّال رمز يك آشوبگر و ستمگر از رهبران گروههاى گمراه و خونخوار است كه با لشكريان تا به دندان مسلّح طغيان مى كند و ادّعاى الوهيت مى نمايد تا روزيكه وعده الهى فرارسد و همه نيروهايش را درهم شكند و خود با يك ضربت از پاى درآيد. كه حق پابرجا و باطل نابود شدنى است اسبغ بن نباته» ازاميرالمؤمنينعليه السلام پرسيد: «يا اميرالمؤمنين دجال كيست؟ فرمودند كه: آگاه باشيد، دجال «صائدبنصيد» است و شقى كسى است كه او را تصديق كند و سعيد كسى است كه او را تكذيب كند...و از دهى كه معروف به يهوديه است ، خروج مىكند. چشم راستش از اصل خلقت ندارد به طورى كه گودى حدقهاش نيست و ديگرى كه در پيشانيش است، مانندستاره صبح مىدرخشد و در چشمش مانند پارچه گوشت چيزى است گويا كه با خون ممزوج است و در ميان چشمش ( يا پيشاني ) لفظ «كافر» نوشته شده بهطورى كه همه كس آن را مىخواند خواه سواد دار باشد و خواه نه . به درياها داخل مىشود و آفتاب با وى سير مىكند و در پيش رويش كوهىاست از دود و در پشت سرش كوهسفيدى است كه خلايق چنين مىدانند كه آن طعام است و در ايام قحطي شديدى خروج مىكند و به درازگوشي سوار شود و زمين در زير پايش پيچيده مىگردد و به هيچ آبي نمىگذرد مگر اينكه خشكيده مىشود به طورى كه جايش تا روز قيامت خشك مىماند و به آواز بلند ندا مىكند، به نوعى كه همه جن وانس و شياطين ، كه در ما بين مشرق و مغرباند صداى او را مىشنوند.چنين مىگويد: « اى دوستان من! به زودى به سوى من آييد. منم آن خداي بزرگ شما و آن كسى كه مخلوقات را خلق نمود و ايشان را در محكم نمودن تركيبشان با هم مساوى گردانيد و اندازه صورتها و هياتهاى ايشان را تعيين نمود و منم آن پروردگار شما كه بر همه اشيا قادر است.» و اين دشمن خدا ، اينها را دروغ مىگويد، زيرا كه او مردى است كه طعام مىخورد و در بازارها راه مىرود و پروردگار شما كور نيست و طعام نمىخورد و راه نمىرود و ازمكانى به مكان ديگر منتقل نمىشود. آگاه شويد بدرستى كه بسيارى ازتابعان او در آن روز اولاد زنا وصاحبان طيلسان سبز هستند و آن لباسي است (بافتني بدون دوخت خياطي) مانند ردا كه بر سر ودوش انداخته مىشود .خداوند عزوجل او را در شهر«شام» در بالاى تلى كه معروف است به تل «افيق» سه ساعت از روز«جمعه» گذشته به دست كسى كه مسيح بن مريم عليه السلام در پشت سرش نمازمىگزارد، به قتل مىرساند.آگاه شويد بدرستى كه بعد از اين طامه كبرى واقع خواهد شد و آن خروج دابه از زمين است. بعد از آنامام على عليه السلام فرمودند كه : از من مپرسيد كه بعد از خروج دابه چه واقع خواهد شد. درآن حال «ترال بنسبره» به صعصعه گفت كه: اميرالمؤمنين از اين كلام اعجازنظام، چه چيز اراده نموده اند؟ صعصعه گفت: يا بن سبره! كسى كه عيسى بن مريم عليه السلام در پشت سرش نماز مىگزارد ، امام دوازدهماست!» طبق روايات ، حوادث مرگبار و وحشتناک زيادي ( 1200 مورد ) قبل از ظهور رخ ميدهد که به اعتقاد محققان 1195 مورد آن محقق شده و فقط 5 مورد آن که از مهمترين موارد نشانه هاي آخرالزمان است باقي مانده است که از اين حوادث و نشانه ها بصورت اجمال ميتوان به ظهور سفياني ( از نوادگان ابوسفيان است که از سوريه خروج و کودتا ميکند در دين تحريف کرده و آن را منحرف ميکند و شيعيان را قتل عام ميکند گفته ميشود سفياني با مشخصات رسيده هم اکنون در کشور سوريه از مقامات بلند پايه امنيتي بشمار ميرود ) ، ظهور دجال ( دروغگوي يک چشم و وحشتناکي که قدرتهاي مافوق بشري دارد در قحطي ظاهر شده و همه مردم را طي چهل روز به کفر و شرک ميکشاند ) ، زنديق قزويني ( شخصي که به مردم ستم فراوان کرده و ظلم را از حد ميگذراند ، همنام پيامبر است و حصار ها را تغيير داده و بزرگان مردم را خوار ميکند و هر که با او مخالفت کند هر جا باشد وي را يافته نابود گرداند ) بيماري کشنده واگير دار ( که بسياري از مردم جهان را گرفتار و به کام مرگ ميکشد ) خرابي و مرگهاي ناگهاني بغداد ( تا جائي که رهگذران سئوال ميکنند اين ويرانه ها شهر بغداد بوده است ؟ ) ، علني شدن گناه و زنا و فسق و فجور و طغيان بر خدا ، رواج کسب هاي حرام ، شباهت مردان به زنان و زنان به مردان ، آبادي مساجد بدون نمازگزار ، فراگير شدن ظلم ، تسلط زنان به مردان ، حلال شدن حرام خدا و حرام شدن حلال خدا ، دين لقلقه زبانها ميگردد ، قاريان قرآن فراوان و عمل کننندگان به آن کم ميشوند ، خوشنودي مردم از شنيدن صداهاي حرام لهو و لعب و سنگين شدن گوشها براي شنيدن صداي حق و صداي قرآن ، بي نظمي طبيعت و فصول ، مسلمانان يکديگر را دروغگو ميدانند و چنگ و آب دهان به صورت هم مي اندازند ، بلند شدن ساختمانها ، روي آوردن دنيا و خوشي هاي دنيا به مردم ، خوار شدن علماي دين ، شيوع مرگهاي ناگهاني ، سخت شدن دينداري ، تمسخر مومنين تا جائيکه مومن ايمان خود را مخفي ميکند ، نا اميدي از ظهور منجي بشريت و بهبود اوضاع ، فقه دين را براي غير خدا مي آموزند و به حج ميروند به منظوري غير از خدا ، مردم ربا ميگيرند و رشوه ميدهند ، ساختمانها بلند و محکم ميشوند ، سفيهان و بي عقلان را بر امور بگمارند ، امرا فاجر ، وزرا ستمگر و کدخدايان خائن گردند ، مردم کار دنيا را بر کار آخرت ترجيح ميدهند ، دروغگو به راستگوئي و خائن به امانت داري مشهور ميشود ، به خاطر حرص دنيا زنان با مردانشان در تجارت شريک ميشوند ، مردم به ناحق شاهد ميشوند و بدون مشاهده بخاطر طرفداري شهادت ميدهند ، صداي بي دين ها بلند گردد و به سخنان آنها گوش فرا داده شود ، مردم دلهايشان از مردار گنديده تر و از صبر تلخ تر ميشود و.... به دوستان خود بگوئيد Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA دجال درو غگو گفته ميشود تولد نوزادي در اسرائيل يهوديان اين کشور را به شدت وحشت زده کرده است زيرا اين نوزاد يهودي شباهت بسيار زيادي به دجال آخرالزمان که در تمام کتب ديني و غير ديني جهان از جمله در يهوديت ، مسيحيت و اسلام از آن به عنوان فتنه گر و دروغگوي آخرالزمان نام برده شده است دارد آيا اين نوزاد که با مرگ دست و پنجه نرم ميکند همان دجال فتنه گر است ، اگر اين همان است آيا خبري وحشتناکتر از اين جود دارد و اگر نيست چطور اين همه شباهت ، نظر شما چيست ؟ نظر دوستان شما در مورد اين خبر چيست در مورد دجال آخرالزمان داستانهاي بسياري نقل شده که بعضي ساختگي و بعضي داراي سند معتبر هستند که ما برخي از آنها را براي شما شرح ميدهيم ، مطالب زير با زحمت از منابع مختلف شيعه و سني گلچين شده است اما برخي موارد صد در صد قابل تائيد نيست .... الله الاعلم برخي منابع نيز سعي داشتند دجال را از وجود يک شخص به يک گروه يا تفکر يا اسرائيل و آمريکا و حتي اسکناس يک دلاري آمريکا و تفاسير آن ربط دهند که بخاطر آنکه نگارنده اين متن ، آن متون را از احساسات ضد صهيونيستي و ضد آمريکائي نشات گرفته تصور کرد از ذکر آن خودداري ميکنيم و تحقيق در اين مورد را به علاقه مندان واگذار ميکنيم ابوبکر اسکافي در کتاب فوائد الأخبار از جابر بن عبدالله نقل کرده که رسول خدا (ص) فرمودند: کسي که دجال را تکذيب کند کافر شده و کسي که مهدي عليه السلام را تکذيب کند کافر شده است حديث بالا و احاديث ديگر نشان دهنده اين موضوع است که به احتمال بسيار دجال يک شخص و از جنس مذکر است نه تفکر و ايده و کشور يا قدرت و ثروت و دجال موعود با دجال ها و دروغگو هائي که در برخي احاديث به تکثر آنها تا شصت نفر اشاره شده است فرق دارد الله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین از جمع داستانها و احاديث مختلف فارق از راست يا ساختگي بودن آنها دجال داراي حالات زير است : ناقص ، کور و يک چشمي است و از اصل خلقت يک چشم ندارد به طورى كه گودى حدقهاش نيست و ادعاي خدائي ميکند در صورتيکه در خدا نقص و عيب وجود ندارد چشم چپش در وسط پيشاني او قرار دارد ( لوچ هم هست ) از قوم يهود است مردي چاق و سرخ روي است ( در برخي منابع ذکر شده است که لحاظ بزرگي هيکل هيچ انساني از ابتداي خلقت مانند او وجود نداشته است موهايش مجعد است پايش لنگ است داراي قدرتهاي فوق بشري و جادوئي است به نحوي که تصور ميشود مرده را زنده ميکند و در قحطي مردم را طعام ميدهد هفتاد هزار ترک ، يهود ، زنا زاده ، خواننده ، نوازنده ، باديه نشين و زن از او پيروي مي کنند به هرخرابه اي برسد مي گويد گنج هايت را آشکار کن پس آنچه گنج دارد آشکارمي شود طول حکومتش چهل روز است و در اين مدت همه را به کفر ميکشد براي نجات از شرش حفظ نمودن سوره کهف قبل از خروجش و در صورت رويت وي خواندن سوره حمد و خانه نشيني و توکل بر خدا توصيه شده است بر همه جا وارد ميشود بجز مکه و مدينه از اصفهان ، يهوديه ، خراسان يا سيستان خروج ميکند ( نکته : نام قديم اصفهان يهوديه بوده و سيستان نام منطقه اي است بعد از خوراسگان اصفهان که احتمال اينکه منظور از اين اسامي مختلف دقيقا يکجا بوده است هست ) اين منطقه به همين نام سيستان هم اکنون در نزديکي اصفهان وجود دارد و اتفاقا قطار اصفهان بندرعباس در ايستگاه کوچک سيستان در حدود 25 کيلومتري اصفهان توقف کوتاهي دارد و اما مشروح روايات و اسناد : دجّال با يك چشمش ميبيند ، قامتى دراز و چشمانى زاغ دارد كه از آنها آب مى ريزد، صورتش آبله رو است و دهانش بوى بد مى دهد، دندانهايش درشت است و ناخنهايش خميده، پوست بدنش آبله دار و بى مو، در سرش نشانه شكستگى دارد، گردنش دراز، اخلاقش زشت و انگشتانش بسيار بلند است كه از وسطهاى كف دستش منشعب مى شود، صدايش طنين دار،شانه هايش بلند و پيشانى اش فراخ است، ريشش به سينه اش فرو هشته، مردى زشت خوى و ترش روست، بر مركبى سوارست كه خودش سرخ و پاهايش سبز است ، سرش چون كوهى بلند و پشتش متناسب با آنست. بر پيشانى اش دو سطر نوشته شده كه هر مؤمنى آنرا مى خواند و هركافرى آنرا تكذيب مى كند، و آن اينكه هر كس از تو پيروى كند شقاوتمند است و هر كس از تو جدا شود خوشبخت است، بيشتر لشكريانش از يهوديان و زنازادگان است. در طرف راست او كوهى سبز و در طرف چپش كوهى سياه است كه با او راه مخفى روند و همراه او توقف مى كنند. مى گويد: اين بهشت منست و اين يكى از دوزخ من. هر كس از من پيروى كند او را به بهشت مى برم و هر كس نافرمانى كند او را با شمشير نقمت خود تأديب مى كنم. در حالي که بهشت او آتش و جهنم او نعمت است آيا براى شما در مورد دجّال حديثى بگويم كه هيچ پيامبرى به قوم خود نگفته است؟ او ( يك چشمش) نابيناست، و چيزى همانند بهشت و جهنّم با خود حمل مى كند، من شما را از او بيم ميدهم آنچنانكه حضرت نوح قومش را بيم داد. من شما را از او بيم مى دهم و هيچ پيامبرى نيست جز اينكه از او برحذر داشته است. ولى من به شما چيزى مى گويم كه هيچ پيامبرى به قوم خود نگفته است: مى دانيد كه او ( نابينا) است و خداوند نابينا نيست. دجّال تا نزديكى مدينه مى آيد و آنگاه سه زلزله در مدينه روى مى دهد، پس هر كافر ومنافقى از شهر بيرون مى رود و بدين سان وحشت از دجّال وارد مدينه نميشود در روايات ديگرى آمده است كه حضرت رسول (ص) در نماز از فتنه دجّال به خدا پناه مى برد و به اصحابش مى فرمود: همراه او آتش و نورى هست، آتش او آب خنك است و آب او آتش است. هر كس از شما شيعيان آن زمان را درك كند خود را به آنچه كه آتش به نظر مى رسد بيفكند كه آنچه آتش تصوّرشود آب گوارائى است البتّه اين معنى به نظر مى رسد كه دور از واقعيت باشد و تصوّر نمى رود كه پيامبر اكرم(ص) چنين تعبيرى را فرموده باشد، ولى در منابع اهل سنّت موجود است. دجّال مردى درشت و چاق است و در ميان مخلوقات خدا از حضرت آدم تا پايان جهان كسى بزرگتر از او نيست.» از روزيكه خداوند اولاد حضرت آدم را آفريده است فتنه اى بالاتر از فتنه دجّال نيست. خداوند پيامبرى نفرستاده جز اينكه امّت خود را از فتنه دجّال بيم داده است. من آخرين پيامبر و شما آخرين امّت هستيد، او بدون ترديد درميان شما خروج خواهدكرد» هان اى مردم! خداوند پيامبرى را نفرستاده جز اينكه قوم خود را از دجّال بيم داده است وخداوند او را براى زمان شما ذخيره كرده است. اگر كارهاى او بر شما مشتبه شود، اين هرگز مشتبه نشود كه او كور است و پروردگارتان كور نيست. او بر فراز مركبى مى آيد كه بين دو گوشش يك ميل است. او خروج مى كند درحاليكه بهشت و جهنّم را با خود يدك ميكشد و كوهى از نان و رودخانه اى از آب را همراه خود حمل مى كند. بيشترين پيروانش ازيهوديان، زنان و باديه نشينان است، به همه اقطار و اكناف جهان وارد مى شود جز مكّه و حوالى مكّه، و مدينه و حوالى مدينه، كه هر دو ( مكّه و مدينه) بر او حرام است بر دجّال حرامست كه وارد راههاى كوهستانى مدينه شود، از اين رهگذر به واديهاى نزديك آن مى آيد، در آنجا مردى از بهترين مردم به سوى او خارج مى شود و مى گويد: من گواهى ميدهم كه تو دجّال ( دروغگو ) هستى . دجّال مى گويد: اي مردم من اگر اين مرد را بكشم و سپس زنده سازم،آيا در مورد اين امر باز هم شكّ مى كنيد؟! مردم مى گويند: نه . پس او را مى كشد وسپس زنده اش مى كند. هنگامى كه او را زنده مى كند، او مى گويد : هرگز عقيده من نسبت به تو تغيير نكرده قبلاً هم در همين سطح ترا مى شناختم كه الان مى شناسم. دجّال تصميم مى گيرد كه يكبار ديگر او را بكشد ولى خداوند ديگر او را مسلّط نمى سازد. گفته شده كه آن مرد حضرت خضر عليه السّلام است، مدّت چهل روز در روى زمين جولان مى كند، روزى چون يكماه وديگر روزهايش چون روزهاى شما، سرعتش در روى زمين چون باران است، باد به دنبالش حركت مى كند، به نزد قومى مى آيد و به طرف خود دعوت مى كند. او را تكذيب مى كنند و دست ردّ به سينه اش مى زنند، بر مى گردد، در حاليكه همه اموال آنها را (از طريق سحر وشعبده) با خودش مى برد. آنها صبح مى كنند و مى بينند كه چيزى در دست ندارند. آنگاه به سوى آنها باز مى گردد و آنها را به سوى خود فرا مى خواند و همگى او راتصديق مى كنند و دعوتش را مى پذيرند. به آسمان ميگويد: ببار، آسمان مى بارد. به زمين مى گويد: برويان، و زمين مى روياند. پس دامهاى آنها بهتر از هر زمانى ميخورند و به تناسب آن شير مى دهند، آنگاه به ويرانه آمده مى گويد : گنجهايت را درآور. پس برمى گردد و گنجها همانند زنبوران عسل به دنبالش حركت مى كنند. جوان چهار شانه اى را مى خواند و با شمشير دو نيمش مى كند و سپس يكبار ديگر فرا ميخواند و خنده كنان به او روى مى كند كسى صداي او را نمى شنود جز اينكه از او پيروى مى كند جز كسانيكه خداوند آنها را نگهدارد. بهشت و دوزخى خواهد داشت كه خواهد گفت: اين بهشت منست براى كسانيكه مرا سجده كنند و اين جهنّم منست براى كسانيكه از سجده به من ابا كنند دجّال با هفتاد هزار يهودى خروج مى كند كه همگى تا به دندان مسلّح هستند. چون دجّال به حضرت عيسى نگاه كند از ترس ذوب مى شود آنچنانكه سرب در آتش ذوب مى شود. سپس پشت كرده پا به فرار مى نهد. حضرت عيسى (ع) مى فرمايد : من ضربتى براى تو دارم كه هرگز از من فوت نخواهد شد. پس به او مى رسد و او را طعمه شمشير مى سازد. ديگر چيزى از آفريده هاى خدا پيدا نمى شود كه آن يهوديان در زير آن مخفى شوند جز اينكه به اذن خدا به حرف درآمده مى گويد: اى مسلمان! اينجا يك نفر يهودى هست او را بكش. هر سنگى و هر جنبندهاى مخفيگاه آنها را بيان مى كند، جز « غرقد» كه از درختان آنهاست و لذا به حرف نمى آيد» غرقد، نوعى عوسج است و آن درختى است كه برگ و بار آنرا بجوشانند و در خضابها به كار برند. نگارنده هنوز به عقيده خود باقى است كه دجّال رمز يك آشوبگر و ستمگر از رهبران گروههاى گمراه و خونخوار است كه با لشكريان تا به دندان مسلّح طغيان مى كند و ادّعاى الوهيت مى نمايد تا روزيكه وعده الهى فرارسد و همه نيروهايش را درهم شكند و خود با يك ضربت از پاى درآيد. كه حق پابرجا و باطل نابود شدنى است اسبغ بن نباته» ازاميرالمؤمنينعليه السلام پرسيد: «يا اميرالمؤمنين دجال كيست؟ فرمودند كه: آگاه باشيد، دجال «صائدبنصيد» است و شقى كسى است كه او را تصديق كند و سعيد كسى است كه او را تكذيب كند...و از دهى كه معروف به يهوديه است ، خروج مىكند. چشم راستش از اصل خلقت ندارد به طورى كه گودى حدقهاش نيست و ديگرى كه در پيشانيش است، مانندستاره صبح مىدرخشد و در چشمش مانند پارچه گوشت چيزى است گويا كه با خون ممزوج است و در ميان چشمش ( يا پيشاني ) لفظ «كافر» نوشته شده بهطورى كه همه كس آن را مىخواند خواه سواد دار باشد و خواه نه . به درياها داخل مىشود و آفتاب با وى سير مىكند و در پيش رويش كوهىاست از دود و در پشت سرش كوهسفيدى است كه خلايق چنين مىدانند كه آن طعام است و در ايام قحطي شديدى خروج مىكند و به درازگوشي سوار شود و زمين در زير پايش پيچيده مىگردد و به هيچ آبي نمىگذرد مگر اينكه خشكيده مىشود به طورى كه جايش تا روز قيامت خشك مىماند و به آواز بلند ندا مىكند، به نوعى كه همه جن وانس و شياطين ، كه در ما بين مشرق و مغرباند صداى او را مىشنوند.چنين مىگويد: « اى دوستان من! به زودى به سوى من آييد. منم آن خداي بزرگ شما و آن كسى كه مخلوقات را خلق نمود و ايشان را در محكم نمودن تركيبشان با هم مساوى گردانيد و اندازه صورتها و هياتهاى ايشان را تعيين نمود و منم آن پروردگار شما كه بر همه اشيا قادر است.» و اين دشمن خدا ، اينها را دروغ مىگويد، زيرا كه او مردى است كه طعام مىخورد و در بازارها راه مىرود و پروردگار شما كور نيست و طعام نمىخورد و راه نمىرود و ازمكانى به مكان ديگر منتقل نمىشود. آگاه شويد بدرستى كه بسيارى ازتابعان او در آن روز اولاد زنا وصاحبان طيلسان سبز هستند و آن لباسي است (بافتني بدون دوخت خياطي) مانند ردا كه بر سر ودوش انداخته مىشود .خداوند عزوجل او را در شهر«شام» در بالاى تلى كه معروف است به تل «افيق» سه ساعت از روز«جمعه» گذشته به دست كسى كه مسيح بن مريم عليه السلام در پشت سرش نمازمىگزارد، به قتل مىرساند.آگاه شويد بدرستى كه بعد از اين طامه كبرى واقع خواهد شد و آن خروج دابه از زمين است. بعد از آنامام على عليه السلام فرمودند كه : از من مپرسيد كه بعد از خروج دابه چه واقع خواهد شد. درآن حال «ترال بنسبره» به صعصعه گفت كه: اميرالمؤمنين از اين كلام اعجازنظام، چه چيز اراده نموده اند؟ صعصعه گفت: يا بن سبره! كسى كه عيسى بن مريم عليه السلام در پشت سرش نماز مىگزارد ، امام دوازدهماست!» طبق روايات ، حوادث مرگبار و وحشتناک زيادي ( 1200 مورد ) قبل از ظهور رخ ميدهد که به اعتقاد محققان 1195 مورد آن محقق شده و فقط 5 مورد آن که از مهمترين موارد نشانه هاي آخرالزمان است باقي مانده است که از اين حوادث و نشانه ها بصورت اجمال ميتوان به ظهور سفياني ( از نوادگان ابوسفيان است که از سوريه خروج و کودتا ميکند در دين تحريف کرده و آن را منحرف ميکند و شيعيان را قتل عام ميکند گفته ميشود سفياني با مشخصات رسيده هم اکنون در کشور سوريه از مقامات بلند پايه امنيتي بشمار ميرود ) ، ظهور دجال ( دروغگوي يک چشم و وحشتناکي که قدرتهاي مافوق بشري دارد در قحطي ظاهر شده و همه مردم را طي چهل روز به کفر و شرک ميکشاند ) ، زنديق قزويني ( شخصي که به مردم ستم فراوان کرده و ظلم را از حد ميگذراند ، همنام پيامبر است و حصار ها را تغيير داده و بزرگان مردم را خوار ميکند و هر که با او مخالفت کند هر جا باشد وي را يافته نابود گرداند ) بيماري کشنده واگير دار ( که بسياري از مردم جهان را گرفتار و به کام مرگ ميکشد ) خرابي و مرگهاي ناگهاني بغداد ( تا جائي که رهگذران سئوال ميکنند اين ويرانه ها شهر بغداد بوده است ؟ ) ، علني شدن گناه و زنا و فسق و فجور و طغيان بر خدا ، رواج کسب هاي حرام ، شباهت مردان به زنان و زنان به مردان ، آبادي مساجد بدون نمازگزار ، فراگير شدن ظلم ، تسلط زنان به مردان ، حلال شدن حرام خدا و حرام شدن حلال خدا ، دين لقلقه زبانها ميگردد ، قاريان قرآن فراوان و عمل کننندگان به آن کم ميشوند ، خوشنودي مردم از شنيدن صداهاي حرام لهو و لعب و سنگين شدن گوشها براي شنيدن صداي حق و صداي قرآن ، بي نظمي طبيعت و فصول ، مسلمانان يکديگر را دروغگو ميدانند و چنگ و آب دهان به صورت هم مي اندازند ، بلند شدن ساختمانها ، روي آوردن دنيا و خوشي هاي دنيا به مردم ، خوار شدن علماي دين ، شيوع مرگهاي ناگهاني ، سخت شدن دينداري ، تمسخر مومنين تا جائيکه مومن ايمان خود را مخفي ميکند ، نا اميدي از ظهور منجي بشريت و بهبود اوضاع ، فقه دين را براي غير خدا مي آموزند و به حج ميروند به منظوري غير از خدا ، مردم ربا ميگيرند و رشوه ميدهند ، ساختمانها بلند و محکم ميشوند ، سفيهان و بي عقلان را بر امور بگمارند ، امرا فاجر ، وزرا ستمگر و کدخدايان خائن گردند ، مردم کار دنيا را بر کار آخرت ترجيح ميدهند ، دروغگو به راستگوئي و خائن به امانت داري مشهور ميشود ، به خاطر حرص دنيا زنان با مردانشان در تجارت شريک ميشوند ، مردم به ناحق شاهد ميشوند و بدون مشاهده بخاطر طرفداري شهادت ميدهند ، صداي بي دين ها بلند گردد و به سخنان آنها گوش فرا داده شود ، مردم دلهايشان از مردار گنديده تر و از صبر تلخ تر ميشود و.... به دوستان خود بگوئيد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«أفضلُ الاعمال اِنتظارُ الفَرج» بهترين عمل، انتظار آمدن حضرت مهدي عليه السلام است
هر جمعه می گوییم برای ظهورش صلوات - کاش این جمعه بگوییم به یمن حضورش صلوات
کاش از قلبم به قلبش راه داشت،کاش زهرا(س)هم زیارتگاه داشت
" اللهم اغْنِني بِحلالِكَ عَن حرامكَ وبفضلِكَ عَمَّنْ سِواكِ "
دگی زیباست |
|||||||
یکشنبه دوازدهم خرداد 1392 زندگی زیباست....
به زیبایی چشمهای پُف کرده از
هِق هِق هایشَبانه
به زیبایی بغــض نَفَس گیـر روزانه...
به زیبای قلب تکه تکه شُده اَزشکستنهای بیشمار
بـه زیبایی نفسی که از تَنگی بالا نمیایـد ...
بهزیبایی تمام شُدن تدریجی من ...
آری
زندگی زیباست ...
|
|||||||
|
|||||||
زندگی زیباست |
|||||||
یکشنبه دوازدهم خرداد 1392 زندگی زیباست....
به زیبایی چشمهای پُف کرده از
هِق هِق هایشَبانه
به زیبایی بغــض نَفَس گیـر روزانه...
به زیبای قلب تکه تکه شُده اَزشکستنهای بیشمار
بـه زیبایی نفسی که از تَنگی بالا نمیایـد ...
بهزیبایی تمام شُدن تدریجی من ...
آری
زندگی زیباست ...
|
خبرگزاری فارس: مرحوم آیتالله بهجت در جواب اینکه چرا به صاحب الزمان(عج) دسترسی نداریم، فرمود: ترک واجبات و ارتکاب محرمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، معارف عمیق مهدویت ضامن سلامت و سعادت جامعه و فرد فرد انسانهاست، اعتقاد به بشارتهای پیامبران گذشته و ائمه دین(ع) افراد با انگیزه و پرتوانی را در جامعه میتواند پرورش دهد، باور به حضور امامی ناظر بر اعمال، از جنبه فردی موجب پاک نگاه داشتن روح و پیراستن اعمال از زشتیهاست و از جنبه اجتماعی باعث همدلی مؤمنان و ایستادگی در برابر ظالمان میشود، کارکرد وسیع و عمیق آموزههای مهدوی، جذابیت خاص موضوع را نشان میدهد، به همین دلیل، قشرهای مختلف جامعه پرسشهای بسیاری در این موضوع دارند که لزوم پاسخگویی صحیح به آنها از راهی مطمئن بر کسی پوشیده نیست.
پژوهشکده مهدویت در کتاب «مهدویت، پرسشها و پاسخها» به برخی از شبهات این گونه پاسخ میدهد:
راههای تشخیص صدق و کذب دیدار افراد با امام زمان(عج)
*رؤیت حضرت به چند طریق امکان دارد و تشخیص صدق و کذب آن چگونه است؟
رؤیت حضرت در عصر غیبت کبرا به سه صورت ممکن است:
الف) در عالم خواب؛
ب) در حال مکاشفه؛
ج) در حال بیداری.
که در حال بیداری از نظر کیفیت و نحوه دیدار سه گونه دارد:
1 ـ دیدار با حضرت با عنوان غیرحقیقی؛ به گونهای که دیدارکننده هنگام ملاقات و بعد از آن، هیچ گونه توجهی به شخص حضرت ندارد و ایشان در این دیدار، فردی عادی و ناشناس تلقی میشود، این رؤیت ممکن است برای بسیاری از افراد به طور تصادفی و ناشناس رخ دهد و حضرت با افراد برخورد داشته باشد، ولی هرگز او را نمیشناسند.
2ـ دیدار حضرت همراه با شناخت؛ یعنی شخص دیدار کننده حضرت را به هنگام دیدار بشناسد، این نوع رؤیت، بسیار اندک و انگشت شمار است؛ زیرا چنین رؤیتی با فلسفه غیبت منافات دارد و در عصر غیبت، اصل بر این است که حضرت از چشمان مردم پنهان باشد، مگر در مواردی که مصلحت مهمتری اقتضا کند و حضرت بنا به مصالحی خود را بشناساند که این نوع دیدار فوقالعاده اندک است؛
3ـ رؤیت حضرت در حال غفلت از حضور امام، یعنی شخص حضرت مهدی(عج) را ملاقات میکند، ولی در آن حال به حضور حضرت توجهی ندارد و وی را فردی عادی میپندارد، اما پس از ملاقات با توجه به دلایل و شواهد موجود، یقین پیدا میکند که وی امام عصر(عج) بوده است.
بیشتر تشرفاتی که در کتابها نقل شده است، از این نوع است و نشناختن نیز یا به دلیل غفلت شخص دیدار کننده در آن حال است و یا به دلیل اینکه حضرت در او تصرفات تکوینی و ولایی کرده و اجازه شناخت را به وی نمیدهد؛ ولی بعد از جدایی، از قراین دیگر قطع پیدا میکند که وی امام بوده است.
اما تشخیص صدق و کذب چنین رؤیتهایی، به دلیل یقینی و صدق گوینده نیاز دارد، چنین ادعاهایی از افراد ناموثق و بیتقوا پذیرفتنی نیست و اصل بر تکذیب مدعی چنین دیدارهایی است، مگر اینکه به صحت گفتار وی یقین داشته باشیم.
دلیل ناشناس بودن امام زمان(عج) در عصر غیبت
*چرا افراد هنگام ملاقات امام را نمیشناسند؟
زیرا غیبت که به معنای ناشناس بودن حضرت است، اقتضا میکند که دیگران حضرت را نشناسند، پس نشناختن حضرت در چنین ملاقاتهایی طبق قانون غیبت بوده و دلیل نمیخواهد؛ زیرا ایشان در حال غیبتاند و نباید غیبت و ناشناس بودن، به ظهور و شناسایی تبدیل شود.
در عین حال با اینکه در زمان غیبت به دلایلی که موجب غیبت شده، امام مهدی(عج) باید از دیدهها مخفی باشند، ممکن است کسانی که مشکل بزرگی دارند یا به مقامات معنوی عالی دست یافتهاند، به محضر آن حضرت شرفیاب شوند.
البته این شرفیابی میتواند متفاوت باشد، برخی حضرت را میبینند ولی نمیشناسند؛ گروهی میبینند و میشناسند و حضرت هم با آنان سخن میگوید؛ برخی او را میبینند و میشناسند و اجازه مییابند که با ایشان سخن بگویند، این تفاوتها به دلیل اختلاف درجات معنوی افراد است.
در هر حال دلیل اینکه افراد کمی هنگام ملاقات، آن حضرت را میشناسند، آن است که شایستگی دیدن همراه با شناخت، در افراد کمی وجود دارد.
چرا نباید برای دیدن بقیةالله(عج) اصرار کرد
*آیا دیدن امام زمان(عج) دارای شرایط خاصی است و نصیب هر کسی میشود؟ و آیا ندیدن آن حضرت مصلحتی دارد؟
دیدن امام زمان(عج) در عصر غیبت کبری امکان داشته و اگر کسی توفیق یابد، سعادت بزرگی نصیبش شده است، اما همه سعادت این نیست که انسان شبانهروز تلاش کند و خواهان دیدن امام باشد، البته دیدن حضرت سبب نمیشود که انسان گناه نکند؛ زیرا برخی انسانهای معاصر دیگر امامان(ع) با وجد دیدن امام معصوم باز هم گناه میکردند و حتی گاهی با آنها مخالفت میکردند.
دیدن حضرت تأیید بر کردار درست انسان نیست؛ اگر چه نصیب هر کس نمیشود، ندیدن حضرت هم دلیل بر خرابی اعمال نیست، بسیاری از بزرگان، علما و مجتهدان، امام زمان(عج) را ندیدند، ولی چه بسا افرادی که مسلمان هم نبودند، ولی چون به مقام اضطرار رسیدند، حضرت از آنها دستگیری کرده و از این جهت امام را دیده باشند.
مهم این است که اگر ما او را نبینیم، او ما را میبیند و همین اعتقاد برای ترک گناه کافی است.
احمد بن حسن بن ابیصالح خجندی، مدتی در جستوجوی امام زمان(عج) شهرها را میگشت و بسیار جدی بود و اصرار داشت که به حضور آن حضرت مشرف شود، عاقبت نامهای از طریق حسینبن روح به این مضمون برای حضرت مهدی(عج) نوشت: «دل من، شیفته جمال تو گشته و همواره در فحص و طلب تو میکوشم، تمنا دارم جوابی مرحمت فرمایید که قلب من ساکن شود و دستوری در این باره فرمایید».
جواب آمد: «هر کس در خصوص من جستوجو و تجسس کند، مرا میطلبد و هر کس مرا بیابد، به دیگران بنماید و هر کس مرا به دیگران بنماید، مرا به کشتن دهد و هر کس مرا به کشتن دهد، مشرک شود».
بنابراین احتمال دارد که به صلاح ما نباشد آن حضرت را ملاقات کنیم، چه بسا دیدار حضرت مایه عجب، تکبر و خودپسندی ما شود که خود مایه هلاکت انسان است.
نظر آیتالله بهجت درباره علت نقاب دیدار ما با امام زمان(عج)
*آیا اگر از گناه اجتناب کنیم و منتظر واقعی باشیم، امام زمان(عج) به ما سر میزند؟
قطعا گناه کردن، مهمترین علت محرومیت از عنایات امام زمان(عج) است، امام مهدی (عج) نیز در توقیع شریفشان به شیخ مفید میفرماید: «ما را از ایشان(شیعیان) چیزی محبوس نکرده است، مگر گناهان و خطاهایی که از ایشان به ما میرسد و ما آن را ناخوش میداریم و از ایشان نمیپسندیم».
آیتآلله بهجت نیز بیان فرمودهاند: اگر بفرمایید چرا به آن حضرت دسترس نداریم، جواب شما این است که چرا به انجام واجبات و ترک محرمات ملتزم نیستند؟ او به همین از ما راضی است؛ زیرا «اورع الناس من تورّع عن المحرمات»؛ پرهیزکارترین مردم کسی است که از کارهای حرام بپرهیزد، ترک واجبات و ارتکاب محرمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.
بنابراین اگر ما از گناه اجتناب کنیم و منتظر واقعی باشیم، به مقامی میرسیم که غیبت و حضور برایمان فرقی ندارد، امام سجاد(ع) به ابوخالد کابلی میفرماید: «ای ابوخالد! به درستی که مردم زمان غیبت حضرت مهدی(عج) آنان که معتقد به امامت هستند و در انتظار ظهور او به سر میبرند، با فضیلتترین مردم همه زمانها هستند؛ به دلیل اینکه خداوند متعالی عقل و فهمی به آنان عنایت کرده که غیبت در نزد آنان به منزله ظهور و مشاهده گشته است».
از این رو، در حدیث دیگری امام جعفر صادق(ع) میفرماید: «هر کس دوست دارد که از یاران حضرت قائم(عج) شود؛ باید که منتظر باشد و در عین حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو مشغول شود».
بنابراین اگر کسی ترک گناه کند و منتظر امامش باشد، از یاران واقعی حضرت به شمار میآید، آنگاه اگر بزرگترین توفیق الهی او را دریابد، غیبت و و ظهور حضرت برایش تفاوت نخواهد داشت.
السلام علیک یا بقیه الله
خرم آن دم که ز تو بانگ و ندايي برسد
موعد وعده بر حق خدايي برسد
بدمد دولت تو وعده يزدان بينيم
لحظه آخر و آن وقت نهايي برسد
چه دمي ميشود آن لحظه زيباي وصال
کز تو بر خلق جهان لطف و عطايي برسد
چه مبارک سحري گردد و نيکو نفسي
کز تو بر ديده ما نور و ضيايي برسد
چون که تو پا بنهي بر خط اين دور زمان
بخت عالم شکفد عصر طلايي برسد
خرم آن دم که ز تو فتنه به پايان آيد
وز تو بر کار جهان برگ و نوايي برسد
از تو سامان برسد بر روي اين ملک جهان
وز تو بر روي زمين صلح و صفايي برسد
آن زماني که رسد آخر اين ظلم و ستم
که ز شيطان صفتان وقت رهايي برسد
خرم آن دم که شوم زنده من از برکت تو
فصل روئيدن و هم نشو و نمايي برسد
برسد از تو جوابي بنمايي رخ خويش
وین همه خواهش ما از تو به جايي برسد
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعا
ابتدا به ایمیل خود رفته و به hackermails@yahoo.comمتن زیر را بفرستید تا هنگ کند سپس پس از دو روز پسورد ایمیل مد نظر برایتان فرستاده می شود:
بجای ( your email )ایمیل خودتان وبه جای (your password)پسورد ایمیلتان را بنویسید خودم بار ها ایمیلهای خودم رو هک کردم فقط خواهشا از این روش سو استفادو نکنید
راستی به جای( the email you want to hack)ایمیل دوستتان رابنویسید که میخواهید هکش کنید
-asdsdadaddadasdasdasdadasddghjkl;wedtgfbrhnfkoygtfdgvbfnjgk- ( your email ) swewrstdhf- (your password) -edfsdghvigjm,vlkdasdasdsasddddsadjhgvfdbfcvmk juhbgfnvmk-( the email you want to hack) --sssdmfkl,ddsssfj;lmcsa;mlcsakjdaskdjhashdkbkhasbcakhsgdaosjcalnskdacsdad
........
سخت است حرفت را نفهمند
سخت تر این است که حرفت را اشتباهی بفهمند،
حالا میفهمم، که خدا چه زجری میکشد
وقتی این همه آدم حرفش را که نفهمیده اند هیچ،
اشتباهی هم فهمیده اند....
شعر جدید یاس در ایام امتحانات......
از چی بگم برات ؟
انتظار داری چه چیزی از جیب من در آد ؟
جز یه کاغذ سفید پاره ؟
خب آره رفیق تقلب توشه ولی باخودکار سفید ! ...
تو هم مثل منی کم درد نداری ، درد اصلیت اینه که علاقه ای به درسم نداری .
من کسی نیستم با این امتحانا دردم بگیره ولی این نمره ها رو کی میخواد گردن بگیره
خدا از این بچه های خسته
از این همه درس تموم دنده هام شکسته
نمره هامو نبین، این نمره هام میره تو کارنامم
این منم با یه رد پای خسته
از چی بگم
از چی بگم
از بچه های خرخون شهر
که درس میخونن همیشه تو روز و شب ؟
اون که تنها دلیل خر خونیش به عشق فرداست
تنها پاتوق عشق و حالش همین دانشگاس
یا که بگم از اون دانشجو های لاشی
که هستن تو کار تقلب و خیلی ناشی
تو به من اینو بگو ، من از چی بگم خب
ما گفتیم و تموم دردا ریشه کن شد؟
از چی بگم برات
شاید قصه دوست داری
مثل قصه ی اون همه شب و روزهایی
که ما واسه خودمون بودیم یه پا اوستایی
اگه نمره تلخه ، گناه واقعیت
داستان درس و دانشجو های پاک میهن
که نشستن با صد چرا و افسوس کاشکی
یه کتاب به جای مودم نت میذاشتیم
استاد اومد تو کلاس و زمین لرزید
دانشجوی کناریم مثه شتر ترسید !
استاد ورقه ها رو داد و همه ترسیدن
مثه بید سر جا میلرزیدن
چشام خشک شد یکم بهم اشک بده، ایزد!
این دانشجو ها با کدوم تقلب جواب بنویسن
از چی بگم
هنوز یه ساعت نشده زمان رفت
معلم گفت ورقا بالا ، حالا همه سوالا سخت از چی بگم برات ؟
انتظار داری چه چیزی از جیب من در آد ؟
جز یه کاغذ سفید پاره ؟ خب آره رفیق تقلب توشه ولی باخودکار سفید !
تو هم مثل منی کم درد نداری ، درد اصلیت اینه که علاقه ای به درسم نداری .
من کسی نیستم با این امتحانا دردم بگیره ولی این نمره ها رو کی میخواد گردن بگیره ؟
نظرات جمعی از دانشجویان ساکن در یک خوابگاه دانشجویی در مورد سوسک
دانشجوی علوم ارتباطات : تا او هست، هیچکس تنها نیست.
دانشجوی حقوق : با اینکه همیشه شاهد اعمال دانشجویان است ولی هیچوقت و در هیچ دادگاهی علیه آنان شهادت نمی دهد !
دانشجوی مهندسی : شجاعتش برایم قابل تحسین است چون ماکت هر پل یا ساختمانی را که می سازم بدون توجه به احتمال تخریب آن ، به رویش می رود و افتتاحش می کند !
دانشجوی پزشکی : تنها موجودی است که از تیغ تشریح من هراسی ندارد و به طرفم می آید تا با فدا کردن جانش موجب پیشرفت علم پزشکی شود !
دانشجوی مدیریت : با آن جثه کوچک، آنچنان خانواده پر جمعیتش را مدیریت و اداره می کند که انگار مدیر بودن باید در خون هر کس باشد و درس خواندن بی فایده است !
دانشجوی زبان و ادبیات فارسی : او هیچوقت حرفی نمی زند. ولی با سکوتش هزاران حرف را به من می آموزد !
دانشجوی روانشناسی : درون گرا، خجالتی، کم حرف، یک شخصیت منحصر به فرد !
دانشجوی علوم سیاسی : به هیچ دسته و گروهی وابسته نیست، تک و تنها برای هدفش تلاش می کند !
دانشجوی برق : وقتی روشنایی و خاموشی در نحوه حرکت او بی تاثیر است، من را متوجه نیرویی فراتر از برق می کند !
دانشجوی کامپیوتر : مغز کوچک او با آن همه ذخایر اطلاعاتی بسیار پیشرفته تر از فلش ۳۲ گیگ است !
دانشجوی فیزیک هسته ای : زندگی در خوابگاه حق مسلم اوست !
دانشجوی تربیت بدنی : آنقدر عضلاتش نیرومند است که می تواند از دیوار راست هم بالا برود !
دانشجوی زبان شناسی : هیچکس زبانش را نمی فهمد !
دانشجوی علوم تربیتی : شیوه تربیتی او در تعلیم فرزندان بی شمارش برایم قابل احترام است. چرا که تمام آن فرزندان بی چون و چرا ادامه دهنده راه او می باشند !
دانشجوی زمین شناسی : کاش می توانستم به مانند او به اعماق زمین بروم و ندیدنی ها را ببینم !
دانشجوی زبان انگلیسی : ! It is always silent
دانشجوی تاریخ : گذشت اعصار و قرون نتوانسته هیچ تاثیری در ظاهر و عقاید و شیوه زندگی او بگذارد !
دانشجوی فلسفه : همیشه فلسفه وجودی او برایم سوال بوده. ولی مطمئنم که درپس خلقتش هدفی والا نهفته است !
دانشجوی هنر : هیچوقت منتظر نمی شود تا بتوانم پرتره اش را تمام کنم !
دانشجوی مکانیک : با الهام از او توانستم خودرویی بسازم که هم در آب و خشکی حرکت کند و هم بتواند از سطوح صاف و صیقلی بالا برود !
دانشجوی آمار : بدون شک از یک روش آماری قوی برای محاسبه تعداد فرزندانش بهره می برد !
دانشجوی اخلاق : آنقدر با مرام و پایبند به اخلاقیات است که تا به حال نگذاشته هیچکس اشک او را ببیند. حتی زمانیکه فرزندش را جلوی چشمانش له می کنند !
دانشجوی جغرافیا : مکان ، آب و هوا و شرایط محیطی در او تاثیری ندارد. چون او همه جا هست !
تعداد صفحات : 2